دکتر محمد مصدق و شبح سرگردانش!
قسمت دوم
گروه تاریخی:در سال ۱۳۱۹ ماموران رضاشاه به خانه مصدق در احمدآباد ریختند و به بهانه جستوجوی مدارک او را بازداشت کرده و او را بدون هیچ اتهام و مدرکی به زندان بیرجند منتقل کردند. مصدق در زندان حال بسیار وخیمی داشت و دو بار سعی کرد خودکشی کند و یک بار هم دست به اعتصاب غذا زد. نهایتا ارنست پرون نزد مصدق آمد و وی را راضی کرد که در ازای خاتمه اعتصاب غذا به خانهاش در احمدآباد بازگردد و در حصر خانگی زندگی کند.
پس از عزل رضاشاه
پس از برکناری و تبعید رضاشاه در شهریورماه ۱۳۲۰ محدودیتهای اعمال شده بر مصدق برداشته شد و او دو سال بعد، در سال۱۳۲۲ به عالم سیاست بازگشت و در انتخابات دوره چهاردهم مجلس شورای ملی به عنوان نمایندهی مردم تهران انتخاب شد. باوجود اینکه مصدق سالها از عالم سیاست دور بود، موفق شد بیشترین آرا را کسب کند.
مهمترین اقدام مصدق در مجلس چهاردهم مخالف با درخواست شوروی مبنی بر واگذاری امتیاز نفت شمال به آن کشور بود. اقدامی که بعدها به یکی از علل مخالفت و دشمنی حزب توده با جبهه ملی تبدیل شود.
غائلهی آذربایجان نیز در سالهای آخر عمر مجلس چهاردهم اتفاق افتاد و احمد قوامالسلطنه که با خواباندن غائله قدرت زیادی پیدا کرده بود به صورت بیسابقهای در انتخابات مجلس پانزدهم دخالت و تقلب کرد و مانع ورود مصدق به مجلس شد. مصدق نیز پس ازمدتی مبارزه و نوشتن علیه قوام و اعتراض به تقلب در انتخابات، نومیدانه تهران را به قصد احمدآباد ترک کرد.
تشکیل جبهه ملی
اما چند سال بعد که شرایط سیاسی کشور بهبود نسبی پیدا کرده بود، مصدق دوباره به عالم سیاست بازگشت. در این مقع حزب توده به ترور شاه متهم شده و رسما غیر غیرقانونی اعلام شده بود و دولت قوام نیز سقوط کرده بود. دکتر مصدق و نزدیکانش نیز شرایط را مناسب دیدند و برای ادامه مبارزات دموکراتیک و ضد استعماری خود جبهه ملی ایران را تاسیس کردند. جبهه ملی در همان ایام نخست تشکیل شدن، دو روزنامه »باختر امروز« به سردبیری دکتر فاطمی و »شاهد« به سردبیری دکتر مظفر بقایی را تاسیس کرد و مصدق و طرفدارانش موفق شدند بسیاری از کرسیهای مجلس شانزدهم را به دست آورند.
دکتر مصدق به محض ورود به مجلس شورای ملی، طرح ملی شدن صنعت نفت را کلید زد. بزرگترین مانع این طرح رزمآرا بود که مدت زمان کوتاهی، از پنجم تیر تا شانزدهم اسفند ۱۳۲۹ نخست وزیر شده بود. با ترور رزم آرا، حسین علاء نخستوزیر شد، اما با درخواست محمدرضاشاه استعفا داد. نهایتا جبهه ملی در تاریخ ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ لایحهی ملی کردن نفت شمال و جنوب ایران را تصویب کرد.
محمدرضاشاه پهلوی پس از استعفای علاء تمایل داشت که سید ضیاء طباطبایی نخستوزیر شود. اما نهایتا دکتر مصدق نخستوزیر شد و این امر با توجه به محبوبیت روزافزون وی دور از انتظار نبود.
ملی کردن صنعت نفت
دکتر مصدق بلافاصله پس از کسب مقام نخستوزیری قانون خلع ید از شرکت ایران-انگلیس را به تصویب رساند. در روزهای آتی نیز شرکت ملی نفت ایران را تاسیس کرد و از شرکت نفت ایران-انگلیس خواست تا منابع و کنترل مدیریت منابع را به آرامی منتقل کنند. با مقاومت انگلیسیها مصدق دستور تصرف چاههای نفتی و دفاتر شرکت نفت ایران-انگلیس را داد. بریتانیا در عوض صادرات نفت ایران را ممنوع کرد و از ایران به سازمان ملل شکایت کرد. مصدق با حضور در سازمان ملل شخصا علیه بریتانیاییها سخنرانی کرد. اقدامات بریتانیا بیشتر شد و داراییهای ایران را مسدود کرد و مقدمات تحریم اقتصادی ایران را فراهم کرد. همچنین در دادگاه بین المللی لاهه حضور یافت و صلاحیت آن دادگاه را برای رسیدگی به دعوای حقوقی بین یک شرکت و یک ملت را زیر سوال برد.
از طرف دیگر، مصدق به دنبال اصلاح قانون انتخابات با شاه و نظامیان درگیر شد. شاه میدانست که اصلاح قانون انتخابات بهانهای برای تضعیف پادشاه و اشراف است و به هیچ وجه حاضر به کوتاه آمدن در مقابل مصدق نبود.
مصدق در انتخابات هفدهم مجلس به انتخابات نیمه تمام پایان داد و اعلام کرد برای جلوگیری از کارشکنی ارتش باید طبق قانون اساسی حق تعیین وزیر جنگ را داشته باشد. مصدق پس از رد درخواست خود از سوی شاه، از مقام نخستوزیری استعفا کرد و احمد قوام بار دیگر نخستوزیر شد. اما مصدق و یارانش دست از مقاومت برنداشتند. مصدق در یک برنامه رادیویی با مردم سخن گفت و از لزوم در دست داشتن ارتش برای اجرای برنامهی ملی شدن صنعت نفت گفت. پس از نطقهای مصدق و مبارزات یارانش، مردم به خیابانها ریختند و پس از سه رو اعتصاب عمومی و خونریزی، با قیام سی تیر، شاه مجبور به عقب نشینی شد. درنتیجه دکتر مصدق با ساقط کردن دولت قوام دوباره بر سر کارش بازگشت.
مصدق پس از بازگشتن به مقام نخستوزیری »سی ام« تیرماه را روز قیام ملی اعلام کرد و جان باختگان آن را شهدای ملی نامید؛ نام وزارت جنگ را به وزارت دفاع تغییر داد و مدیریت آن را در دست گرفت و تعدادی از افسران ارتش را پاکسازی کرد. همچنین بودجهی دربار را قطع کرد، بنیاد خیریه سلطنی را دولتی کرد، روزنامههای مخالف دربار و شاه را آزاد گذاشت و خواهر دوقلوی شاه، اشرف پهلوی، را مجبور کرد که ایران را ترک کند.
درگیری با دربار
طبیعی بود که چنین اقداماتی با مخالفت دربار و صاحبان قدرت مواجه خواهد شد. اقدامات دکتر مصدق با مخالفت مجلس سنا و مجلس شورای ملی مواجه شد. مصدق، اما مجلس سنا را تعطیل کرد و از حامیانش خواست از مجلس شورای ملی خارج شوند و آن را از حد نصاب بیاندازند. این اقدامات غیرقانونی بودند و همواره یکی از نقدهای مهمی که به عملکرد مصدق وارد میشود همین اقامات غیرقانونی است.
محمدرضاشاه پهلوی در نهم اسفند ۱۳۳۱ به مصدق اعلام کرد برای معالجه از کشور خارج خواهد شد. وی همزمان با نقشه قتل مصدق موافقت کرده بود. قتلی که بر عهده اوباش گذاشته شده بود، ولی در نهایت ناکام ماند و مصدق از توطئه جان سالم به در برد. این اقدام شاه باعث قطع ارتباط کامل شاه با مصدق شد. مصدق نیز به صورت غیرقانونی رفراندومی برای منحل کردن مجلس برگزار کرد و بدین طریق مانع از استیضاح خود شد.
طرح کودتا
مصدق دشمنان زیادی برای خود درست کرده بود؛ از دربار و روحانیون تا بریتانیا و ایالات متحده. نهایتا دشمنان وی تصمیم گرفتند به هر نحوی که شده دولت مصدق را ساقط کنند. انگلستان و ایالات متحده برنامهی کودتا علیه دولت مصدق را با تبلیغات گسترده علیه او شروع کردند؛ تبلیغاتی که دامنه گستردهای داشت و از رادیو بیبیسی تا مطبوعات داخلی و تطمیع نزدیکان مصدق را شامل میشد. پس از این اقدامات، برنامهی عملی آنها آغاز شد. در روز ۲۵ مردادماه سال ۱۳۳۲ کودتایی انجام شد که ناموفق بود. قرار بود شاه فرمان عزل مصدق را امضا کند و گارد سلطنتی فرمان عزل را با محاصره خانه مصدق به او برساند. ولی نیروهای نخستوزیری گارد سلطنتی را خلع سلاح کردند و کودتای ۲۵ مرداد شکست خورد. اما سه روز بعد و در روز ۲۸ مرداد کودتایی دیگر رخ داد و اینبار موفقیتآمیز بود.
براساس گزارش آبراهامیان، کودتای ۲۸ مرداد حاصل همکاری برخی از روحانیون، سلطنتطلبان و سازمانهای جاسوسی آمریکا و انگلستان بود. دولت بریتانیا با پرداخت پول به برخی روحانیون و تطمیع اراذل و اوباش، آنها را به خیابان کشاند و این جماعت خانهی مصدق را محاصره کرده و به آتش کشیدند. یاران مصدق نیز مورد حمله اوباش قرار گرفتند و بسیاری دستگیر شدند. مصدق نیز در دادگاه نظامی به سه سال زندان محکوم شد و پس از اتمام دوران محکومیت و تا پایان عمر، در خانهی زادگاه خویش در حصر بود.
شاه که در این دوران در ایتالیا به سر میبرد، پس از کودتا به کشور بازگشت و برخی روحانیون برجسته بازگشت او را تبریک گفتند. فداییان اسلام از کودتای ۲۸ مرداد با عنوان »انقلاب اسلامی« یاد کردند و مجتبی نوابصفوی فردای روز کودتا در نشریه رسمی فداییان چنین جملاتی نوشت: «دیروز تهران در زیر قدمهای مردانه افراد ارتش و مسلمانان ضد اجنبی لرزید. مصدق، غول پیر خونآشام، در زیر ضربات محو کننده مسلمانان استعفا کرد… تمام مراکز دولتی توسط مسلمانان و ارتش اسلان تسخیر شد.«
پیامدهای سقوط مصدق
پیامدهای کودتا بسیار دامنهدار و عمیق بود. آبراهامیان معتقد است کودتای ۲۸ مرداد عملا راه را برای رشد جنبشی دینی باز کرد. کودتا با حذف جنبشهای ناسیونالیستی، سوسیالیستی و لیبرال راه را برای رشد و گسترش بنیادگرایی اسلامی باز کرد.
محمدرضاشاه اعضای نهضت ملی و مارکسیستها را دشمن ملت ایران دانست و به سرکوب آنها مشغول شد و در نظر خود با علما و مذهبیون هم پیمان شد. اما عملا با سرکوب نیروهای ترقیخواه راه را برای ارتجاع باز کرد. علاوه بر آن اکنون در کنار بریتانیا دشمنی جدیدی برای ایرانیان وجود داشت: ایالات متحدهی آمریکا.به گزارش آراز آذربایجان به نقل از رویداد۲۴،روحانیون درباری و شاه مصدق و یارانش را از بین بردند، اما توان نابود کردن تاثیر و الهامبخشی فکری و ایدئولوژیک او نشدند. شبح مصدق، تا به امروز، در سپهر تاریخی-سیاسی ایرانیان در گردش است.
نوشته شده توسط admin در یکشنبه, ۲۸ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۹:۰۲ ق.ظ