آرای پزشکیان: قومیتی یا اعتراضی؟ پاسخ: برای ایران!
محمدعلی خالقنژاد
گروه تحلیل: انتخابات تیرماه ۱۴۰۳ از بسیاری جهات منحصر به فرد و ویژه بود امّا دو جنبهای از آن که برای اغلب کارشناسان سیاسی با هر نگرش و سوگیری سیاسی متفاوت و بحث برانگیز بود، کاهش میزان مشارکت در انتخابات و پیروز شدن نامزد از گرایش فکری نزدیک به اصلاحطلبان بود که علیرغم یکپارچگی و هماهنگی نهادها و ارگانها و قوای نظام سیاسی ایران با دولت قبل (دولت سه ساله شهید رئیسی) خودنمایی میکرد.
به گزارش آراز آذربایجان،برکسی پوشیده نیست که موضوع کاهش مشارکتها ریشه در ناامیدی از تغییرات سیاسی و اجتماعی و اقتصادی توسط صندوق رأی دارد. علیرغم اینکه در نظرسنجیهای میدانی میتوان به این نکته پی برد که اکثریّت قاطع مردم ایران موافق انقلاب و دگرگونی اساسی از طریق شورشهای خیابانی یا مداخلات خارجی نیستند و به حفظ جمهوری اسلامی با برخی اصلاحات رغبت و تمایل بیشتری دارند. اما دلیل کاهش بیسابقهی مشارکت که دشمنان نظام با خودفریبی جاهلانه و یا شاید فریبکاری عامدانه آن را مخالفت مردم با نظام معرفی میکنند، غالباً، انتقال پیام تحوّلخواهی در ابعاد سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران بود تا درخواست انقلاب دیگر!
اما موضوع دیگر که جای بحث بسیار دارد پیروزی مسعود پزشکیان که مخالفت خود را با روند سیاستمداری جناح حاکم بر کلِّ ارکان کشور که به صورت یکدست به مدد ردّ صلاحیتها و ناامیدسازی مردم از تغییر برگ برنده خود را در انتخابات کم رمق و با مشارکت پایین (همچون انتخابات مجلس تهران یا انتخابات ریاست جمهوری دورههای اخیر) میدید، به صراحت اعلام کرده بود.
از این رو سه گروه برای پوشاندن برخی حقایق، آرای مسعود پزشکیان را »آرای قومیّتی« تحلیل و معرفی کردند که همین خطای تحلیل اگر عامدانه نباشد راه شناخت جامعه پیچیده و متکثر ایران را بر صاحبان این تحلیل غلط خواهد بست.نگاه موشکافانه به سه گروهی که با استناد به تفاوت آرای مسعود پزشکیان در مناطقی مانند آذربایجان و سیستان و بلوچستان و کردستان، نتایج انتخابات را به نفع قومگرایی مصادره میکنند، زوایای پیچیده و مبهم انتخابات تیرماه ۱۴۰۳ را آشکارتر خواهد کرد:
۱- عدهای در رسانههای معاند مانند ایران اینترنشنال اصرار بر قومیّتی خواندن آرای پزشکیان دارند که نیّت آنها در تلاش برای کاهش مشارکت و مخالف معرفی کردن مردم رای نداده، آشکار است.
این گروه برای کم اهمیّت جلوهدادن پیروزی پزشکیان و ناامید کردن مردمی که رای داده بودند با شعار »جلیلی و پزشکیان فرقی ندارند« در روزهای پیش از انتخابات وارد میدان شده بودند و تمام تلاششان این بود که با کاهش مشارکت؛ عدم مشارکت در انتخابات را به پیشزمینه انقلاب از طریق اعتراضات خیابانی تبدیل کنند، در حالی که همین رسانهها چند روز بعد از اعلام نتایج انتخابات، از مستندهایی رونمایی کردند که در آنها به خطرات منطقهای و جهانی »فرقه جلیلی« (به قول خودشان) اشاره می کردند.
اما در ایام انتخابات تمام تلاش خود را کردند تا با گزینش کلمات و جملاتی از گذشته و حال پزشکیان و اطرافیانش نشان دهند که او هیچ فرقی با جلیلی ندارد. طبیعی است که چنین گروههایی در تلاشی گسترده و فراگیر برای کاستن از اهمیت آرای پزشکیان آن را منطقهای و قومیتی بخواهند معرفی کنند.
۲- اصولگرایان که با توجه به هفتهها سر و صدای رسانهای و تبلیغ برای کارآمد بودن و بینظیر بودن دولت سیزدهم از تمام تریبونهای موجود اعم از صدا و سیما و بنرهای الصاقی نهادها و ارگانها، هر چه در چنته داشتند را روکرده بودند و دولت سیزدهم را به نوعی بهترین دولت تاریخ ایران معرفی کرده بودند پس از اینکه حتی نصف آرای دورهی قبل خود را که به صندوق به نام شهید رییسی و محسن رضایی ریخته شدهبود نتوانستند کسب کنند برای توجیه این شکست سنگین که محصول عدم رضایت رایدهندگان دوره قبل به اصولگرایان نیز بود، به تفاوت آرای پزشکیان در مناطق ترکنشین متوسل شدند و این که پزشکیان در مناطق ترک نشین آرای بیشتری داشته دستاویز اصولگرایان برای کاستن از بار سنگین شکست پس از هفتهها تبلیغات پرسرو صدای غیررسمی و تبلیغات ایام انتخابات بود.
۳- گروه سوم فعالان قومی بودند که به درستی دست روی نارضایتیهای اقوام ایرانی که رنگینکمان فرهنگها و زبانهاست از وضع موجود گذاشته بودند و پزشکیان را منادی حقوق اقلیّتها و اقوام میدانستند. اما این همه ماجرا نیست! چرا که پزشکیان فقط با رای ترکهای ایران رئیس جمهور نشده است. بلکه »یک ایران« در انتخابات با حضور و عدم حضور فریاد زد که از وضع موجود ناخرسند و نگران است.
اما برخی از این گروهها آرای پزشکیان را آرای اعتراضی قومیّتی محسوب میکنند و این همانجاییست که این گروه نیز راه تحلیل را به خطا رفتهاند و هر نتیجهای هم از تحلیل غلط استنتاج کنند نادرست خواهد بود.
بالا بودن آرای خاتمی در یزد یا مرحوم هاشمی در کرمان یا شهید رییسی در خراسان، امری طبیعی است و جامعهشناس تیزبین آن را به حساب اعتراض نمی نویسد و برای پزشکیان هم همین بود.با توجه به تأکیدات کارزار انتخاباتی مسعود پزشکیان بر رعایت حقوق اقوام و اقلیّتها، طبیعی بود که معترضان و حقطلبان و فعالان اقوام و اقلیّتها نیز روی خوشی به او نشان دهند ولی قطعاً تجزیهطلبان مخالف رأی دادن به پزشکیان بودند و او را در بالاترین مسند امور اجرایی کشور برنمیتابند، چرا که پزشکیان علیرغم اشاره به نارضایتیهای ناشی از تبعیض، فقط یک شعار روشن و صریح و وحدتآفرین داشت: »برای ایران«
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۰۶ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۸:۳۹ ق.ظ