ARAZAZARBAIJAN

وسواسي ها به اين بيماري‌ها بيشتر مبتلا مي‌شوند


وسواسي ها به اين بيماري‌ها بيشتر مبتلا مي‌شوند

گروه خانواده و سلامت: فرد وسواسي‌ افکار مزاحم، مکرر و ناخواسته، ترس‌ها، تصاوير ذهني و اجبارهايي مانند رفتارهاي تکراري و تشريفاتي را تجربه مي‌کند که معمولا براي کاهش اضطراب ناشي از وسواس‌هاي فکري انجام مي‌شوند.


با وجود پيشرفت‌هاي علمي، اختلال وسواس فکري ــ عملي همچنان ناشناخته‌هاي بسيار دارد؛ ازجمله اين‌که چه چيزي باعث ايجاد آن مي‌شود، چرا علائم وسواس مي‌تواند بين افراد مختلف بسيار متفاوت باشد، چگونه دارو و درمان بر اين اختلال تاثير دارد و چرا درمان براي برخي افراد مؤثر است و براي برخي ديگر نه.
در پژوهشي که به تازگي منتشر شده است،‌ کارول متيوز استاد روانپزشکي و مدير مرکز اختلال وسواس فکري-عملي، اضطراب و اختلالات مرتبط در دانشگاه فلوريدا و همکارانش با روشن کردن ژنتيک OCD گامي مؤثر در جهت کشف برخي از اسرار اين اختلال فلج‌کننده برداشته‌اند.اگرچه علل دقيق اختلال وسواس فکري ــ عملي مشخص نيست، اما محققان مي‌دانند که عوامل ژنتيکي و محيطي هر دو در ايجاد آن نقش دارند.
اختلال وسواس فکري ــ عملي مي‌تواند در خانواده‌ها ارثي باشد؛ مطالعات بين 4 تا 65 درصد موارد اختلال وسواس فکري ــ عملي را به عوامل ژنتيکي نسبت مي‌دهند.اختلال وسواسي که در دوران کودکي شروع مي‌شود، تاثير ژنتيکي قوي‌تري نسبت به اختلال وسواسي که در بزرگسالي شروع مي‌شود، دارد.اما برخلاف برخي از بيماري‌هاي ژنتيکي که توسط يک ژن معيوب ايجاد مي‌شوند، مانند فيبروز کيستيک يا بيماري هانتينگتون، اختلال وسواس فکري-عملي تحت تاثير صدها تا هزاران ژن شکل مي‌گيرد که هر کدام نقش کوچکي در خطر ابتلا به اين بيماري ايفا مي‌کنند.
اين پژوهش بزرگ‌ترين مطالعه از اين نوع براي بيماري وسواس فکري-عملي است؛ متيوز و همکارانش DNA بيش از 53هزار فرد مبتلا به وسواس و بيش از دوميليون فرد عادي را تجزيه و تحليل کردند.
آنها صدها نشانگر ژنتيکي را که به طور بالقوه با وسواس مرتبط هستند، کشف کردند؛ داده‌هايي که اميدوارند بتواند به بهبود روش‌هاي شناسايي افرادي کمک کند که در معرض خطر ابتلا به وسواس فکري ــ عملي هستند و درنهايت به درمان‌هاي بهتر منجر شود.
چگونگي پژوهش
براي يافتن ژن‌هاي دخيل در خطر ابتلا به وسواس، محققان از روشي به نام مطالعه‌ ارتباط در سطح ژنوم يا GWAS استفاده مي‌کنند. اين مطالعات DNA ده‌هاتا صدها هزار نفر از افراد مبتلا به بيماري مورد نظر را با DNA افراد بدون بيماري مقايسه مي‌کنند و به دنبال تفاوت‌هاي کوچک در ماده‌ ژنتيکي مي‌گردند. اين نشانگرهاي ژنتيکي ممکن است با وسواس مرتبط باشند يا وجود ژن‌هاي ديگري را که با اين بيماري مرتبط هستند، نشان دهند.دانشمندان هر يک از ميليون‌ها نشانگر ژنتيکي در سراسر ژنوم را با دقت آزمايش مي‌کنند تا آن‌هايي را که بيشتر در افراد مبتلا نسبت به افراد غيرمبتلا يافت مي‌شوند، شناسايي کنند. سپس آنها تعيين مي‌کنند که اين نشانگرها با کدام ژن‌ها مرتبط هستند، در کجاي بدن فعال هستند و چگونه ممکن است در ايجاد اين بيماري نقش داشته باشند.
دکتر متيوز گفت: » ما 30 ناحيه در ژنوم مرتبط با اختلال وسواس فکري ــ عملي را شناسايي کرديم که درمجموع شامل 249 ژن مورد توجه بودند. از اين تعداد، 25 ژن به عنوان عوامل احتمالي مؤثر در ايجاد اختلال وسواس فکري-عملي برجسته شدند. سه ژن برتري که ما يافتيم، با ساير اختلالات مغزي مانند افسردگي، صرع و اسکيزوفرني نيز مرتبط هستند. چندين ژن ديگر که براي اختلال وسواس فکري ــ عملي مورد توجه هستند، در ناحيه‌اي از ژنوم يافت شدند که در ايمني تطبيقي نقش دارند و با ساير اختلالات روانپزشکي مرتبط‌بوده‌اند.«
نکته مهم اين است که هيچ ژن واحدي نمي‌تواند به‌تنهايي اختلال وسواس فکري ــ عملي را پيش‌بيني يا ايجاد کند. مطالعات ژنتيکي قبلي نشان داده‌اند که ژن‌هاي موجود در تمام 23 جفت کروموزوم در افراد ممکن است در خطر ابتلا به اختلال وسواس فکري-عملي نقش داشته باشند.
بينش‌هاي ژنتيکي
از آنجا که سهم هر نشانگر ژنتيکي يا ژن در استعداد ابتلا به بيماري بسيار اندک است، روش GWAS براي شناسايي ژن‌هايي که باعث وسواس در يک فرد معين مي‌شوند، مفيد نيست. در عوض، اين نوع تحقيق به دانشمندان کمک مي‌کند تا بفهمند که مغز در افراد مبتلا به وسواس چگونه کار مي‌کند و آيا وسواس ريشه‌هاي ژنتيکي مشترکي با بيماري‌هايي دارد که معمولا در کنار آن رخ مي‌دهند يا خير.
به عنوان مثال، نشانگرهاي ژنتيکي که پژوهشگران يافتند و با وسواس مرتبط هستند، در چندين ناحيه مغز که نقش مهمي در توسعه اين بيماري دارند، بسيار فعال بودند. اين نواحي مغز به طور جمعي در برنامه‌ريزي، تصميم‌گيري، انگيزه، تشخيص خطا و تنظيم احساسات، ترس واضطراب دخيل هستندکه همه آنها مي‌توانند در طول ابتلا به وسواس، دچاراختلال شوند.اين مطالعه ارتباطاتي بين وسواس و هيپوتالاموس، منطقه‌اي مغزي که احساسات رابه پاسخ‌هاي فيزيکي تبديل مي‌کند، نشان داد. اين ارتباط پيش‌تر گزارش نشده بود. علاوه براين، انواع خاصي از سلول‌هاي مغزي، به ويژه نورون‌هاي خاردار متوسط در ناحيه‌اي از مغز به نام جسم مخطط، به‌شدت با ژن‌هاي OCD مرتبط هستند. نورون‌هاي خاردار متوسط نقش مهمي در شکل‌گيري عادت دارند، فرآيندي که طي آن يک رفتار خودکار و عادت (رفتار اجباري) مي‌شود. گيرنده‌هاي اين نورون‌ها هدف داروهاي درمان وسواس هستند. يافته‌ها، پيوندهاي ژنتيکي بين وسواس و اختلالات روانپزشکي مانند اضطراب، افسردگي، بي‌اشتهايي و سندرم تورت را نشان داد.
اختلال وسواس فکري-عملي
اختلال وسواس فکري-عملي يکي از مخرب‌ترين بيماري‌ها در سراسر جهان است. اين بيماري که ازهر50?? نفر در سراسر جهان حدود يک نفر را تحت تاثير قرار مي‌دهد، يکي از ?10? علت اصلي سال‌هاي از دست رفته به دليل ناتواني است که منجر به اثرات مخرب بر توانايي کار و عملکرد يک فرد در جامعه و حتي خانواده‌اش مي‌شود.
احتمال مرگ زودرس فرد مبتلا به اين بيماري به دلايل طبيعي مانند عفونت‌ها يا ساير بيماري‌ها در مقايسه با افرادي که به اختلال وسواس فکري ــ عملي مبتلا نيستند، 30 درصد بيشتر است.
اين افراد همچنين 300درصد بيشتر احتمال دارد که به دلايل غيرطبيعي مانند تصادفات يا خودکشي دچار مرگ زودهنگام شوند.
فرد وسواسي‌ افکار مزاحم، مکرر و ناخواسته، ترس‌ها، تصاوير ذهني و اجبارهايي مانند رفتارهاي تکراري و تشريفاتي را تجربه مي‌کند که معمولا براي کاهش اضطراب ناشي از وسواس‌هاي فکري انجام مي‌شوند.
به گزارش آراز آذربايجان به نقل از سلامت نيوز ، به عنوان مثال شخصي ممکن است ده‌ها بار يا به روشي خاص دست‌هاي خود را بشويد تا از شر ميکروب‌ها خلاص شود؛ حتي اگر بداند اين کار بيش از حد افراطي يا غيرمنطقي است. اجتناب از مکان‌ها يا موقعيت‌هاي خاص براي کاهش اضطراب يا جلوگيري از تحريک وسواس‌ها و اجبارها نيز رايج است.


برچسب ها:

تاریخ: 1404/02/30 08:17 ق.ظ | دفعات بازدید: 753 | چاپ


مطالب مشابه dot
آخرین اخبار dot
مشاهده مشخصات مجوز در سامانه جامع رسانه‌های کشور