گروه اجتماعي: يک وکيل دادگستري ميگويد: جامعه کنوني ما داراي عدم مدارا شده و به جامعهاي خشونتگرا تبديل شده و آنقدر کيفقاپي و زورگيري در جامعه رخ ميدهد که ديگر اين جرايم قبح خود را از دست دادهاند.
اخبار و ويدئوهايي از زورگيري و خفت کردن شهروندان توسط اراذل و اوباش مدتهاست در شبکههاي اجتماعي پربازديد ميشود، علاوه بر اين تهديد و ايجاد رعب و وحشت از سوي برخي از اين اراذل در شبکههاي اجتماعي نيز بيشتر از هميشه به نمايش درميآيد، مجموع اين اتفاقات سبب شده، پليس نيز دست به کار شود و دستگيري و بازداشت اراذل و اوباش هم در صدر اخبار حوادث قرار گيرد.
بر همين اساس چندي پيش سردار احمدرضا رادان، فرمانده کل انتظامي کشور، از کاهش چشمگير درگيريها و شرارتهاي خياباني در پي برخوردهاي قاطع پليس با اراذل و اوباش خبر داد و اظهار کرد: با اقداماتي که در ماههاي اخير براي مقابله با اراذل و اوباش در سطح کشور انجام شده، شاهد کاهش نزديک به 40 درصدي در ميزان درگيريها و شرارتهاي خياباني بودهايم. انشاءالله سال 1404 را بهعنوان سال پايان قدرتنمايي اراذل و اوباش اعلام خواهيم کرد؛ بهگونهاي که حتي جرأت فکر کردن به رفتارهاي شرارتآميز و لاتبازي را هم نداشته باشند.
در نگاه جرمشناسان و جامعهشناسان يک شبه يک فرد جنايتکار نميشود و در حقيقت مجموعهاي از علل و عوامل مختلف، بستر ظهور و بروز جرم را فراهم ميکنند. اينکه برخوردهاي پليسي چقدر در پيشگيري از اين نوع جرايم خشن موثر خواهد بود، موضوع مورد بحث است. درباره چرايي ظهور و بروز جرائم و سرقتهاي خشن، با صمد خرمشاهي، وکيل پايه يک دادگستري، گفتوگو کرده است؛ مشروح اين گفتوگو را در اينجا بخوانيد:
لطفا درباره علل بروز سرقتهاي خشونت بار در جامعه، توضيح دهيد.
هيچ کس از شکم مادر خود مجرم به دنيا نميآيد و يک شبه يک فرد جنايتکار نميشود و در حقيقت مجموعهاي از علل و عوامل مختلف، بستر ظهور و بروز جرم را فراهم ميکنند. يک دانشمند جرمشناس ايتاليايي به نام "لومبروزو" معتقد بود، وقوع جرائم مختلف ريشه در ژنتيک افراد دارد؛ به عقيده او افرادي که ظاهري با پيشاني جلو و برآمده دارند، پرخاشگر هستند و احتمال ارتکاب به جرم آنها نسبت به سايرين بيشتر است.
اغلب جرمشناسان و انديشمندان علوم جنايي به اين نتيجه رسيدهاند که در بروز جرم و به ويژه جرايم خشن علل مختلفي دخيل هستند که مهمترين آن به فقر اقتصادي و فاصله طبقاتي ايجاد شده بين اقشار مردم مربوط است. يکي از جرايمي که روندي افزايشي دارد سرقت است؛ خيليها معتقد هستند که فقر مادر همه جرايم است و اين نياز مادي است که فرد را به ارتکاب جرم ناگزير ميکند و اين تقريبا ثابت شده است و البته علل ديگري هم وجود دارند.
فقر فرهنگي و جرايمي مثل اعتياد، طلاق والدين، نداشتن سرگرمي مناسب، عدم دسترسي به فضا و ابزارها و وسايل آموزشي، نداشتن شغل مناسب که به يکديگر متصل هستند نيز در بروز جرايم تاثير بسزايي دارند.
در ساير جوامع جهاني براي کنترل جرايم خشن، نخست زمينههاي بروز جرم را از بين ميبرند و اين مسئله جز با افزايش سطح رفاه مردم و کم کردن فاصله طبقاتي ممکن نخواهد بود. رفع دغدغهها و نگرانيهاي ناشي از مشکلات اقتصادي به از بين رفتن زمينههاي بروز جرم و کاهش جرايم منجر ميشود.
در ديگر کشورها مسئولان سعي کردهاند با ايجاد ورزشگاه، کتابخانه، افزليش ظرفيت اشتغال، مراکز تفريحي، تقويت ديگر مسائل رفاهي و از بين بردن بستر ارتکاب جرم و حذف و کمکردن فاصله طبقاتي، شرايطي ايجاد کنند که وقوع جرايم خود را کاهش بدهند.
يک مردابي که به لجنزار تبديل شده است، را در نظر بگيريد انواع پشه و حشرات مزاحم و ميکروب و ويروس به آن هجوم آورده و سلامت را تهديد ميکنند و تا زماني که خشکانده نشود اين موارد وجود دارد و در مورد جرايم نيز وضعيت به همين شکل است. البته بروز جرايم در موارد مشخص در بسياري از کشورها همچنان وجود دارد که بيشتر اتفاقي است و يا توسط کساني رخ ميدهد که به ارتکاب جرايم ميل دارند.
دولت به معناي عام مکلف است که مشکلات اقتصادي و معيشتي را از بين ببرد و البته مسئولان بايد بدانند که ديگر موعظه، نصيحت، خواهش و تمنا در عدم بروز يا کاهش جرايم تاثيري ندارد. مادامي که نيازمندي اقتصادي وجود دارد، جرايمي، چون سرقت هم وجود دارد. در کشورهاي پيشرفته و مرفه که مردم مشکلات مالي کمتري دارند و آموزش کافي هم در دوران دبستات، دبيرستان و حتي در دانشگاه براي آنها در نظر گرفته ميشود، آمار وقوع جرايم کمتر و نوع آنها متفاوت است.
عليرغم تهديد و اقدام پليس، چرا ارتکاب به جرائم خشونتبار ادامه دارد؟
وجود مشکلات اقتصادي باعث شده است تا سارقان با وجود اينکه ميدانند بعد از خفتگيري، کيفقاپي، زورگيري توسط پليس دستگير شده و چه عواقب و مجازاتي در انتظار آنها است، باز هم تحت فشار مسائل اقتصادي که آنها را به استيصال رسانده و ناگزير ميشوند که دست به سرقت بزنند و در نهايت مرتکب جرم ميشوند. جامعه کنوني ما داراي عدم مدارا شده و به جامعهاي خشونتگرا تبديل شده و آنقدر کيفقاپي و زورگيري در جامعه رخ ميدهد که ديگر اين جرايم قبح خود را از دست دادهاند.
اينکه عدهاي ساعت ? صبح براي تماشاي صحنه اعدام در ملا عام ميروند، حکايت از يک روحيه آشفته دارد؛ وگرنه جواني که روحيه سالم دارد نميخواهد که صحنه مرگ يک نفر ديگر را ببيند. تمام اين مسائل دست به دست هم ميدهند تا آمار جرايم در جامعه رشد پيدا کند و مطمئن باشيد تا مجموع اين مشکلات و مشکلات اقتصادي مرتفع نشده ما نميتوانيم با توصيه و تمنا جلوي ايجاد يا تکرار جرايم خشن را بگيريم.
پليس مدعي شده تا پايان 1404 اراذل و اوباش جمع ميشوند؛ آيا اين مسئله شدني است؟
اين حرف خيلي خوشبينانه است؛ اراذل و اوباشي را که جمع کنند کجا ميبرند؟ آنها آشغال روي فرش نيستند که به زير فرش ريخته شوند و البته که با اينکار آشغالها از بين نميروند؛ اين حرف پليس و جمعآوري اراذل و اوباش آنها را از بين نميبرد.
اراذل و اوباش را جمع کرده و به زندان ميفرستند که در زندان بيشتر جَري شده و با افراد خلافکار بيشتري آشنا ميشوند و بعد که بيرون بيايند دوباره مرتکب جرم خواهند شد. اراذل و اوباش معلول جامعهاي هستند که در آن انواع و اقسام خشونتها را ديدهاند و بخاطر فقر و مشکلات مالي دست به جرايم ميزنند و علت نيستند.
به گزارش آراز آذربايجان به نقل از خبرآنلاين،تجربه نشان داده که زندان مجازات مناسبي نيست و به ويژه براي جواناني که براي اولين بار مرتکب جرمي شدهاند؛ چون در صورت به زندان رفتن، دهها جرم و خلاف ديگر هم در آنجا ياد ميگيرند؛ هدف مجازاتها اين است که افرادي که ميل به ارتکاب جرم دارند برگردند و با جامعه و با مردم همگرا شوند و سازش پيدا کرده و راه و روش زندگي را ياد بگيرند.
مجازاتهاي تعيين شده در کشور ما کوچکترين تغيير اساسي در رويه و رفتار مجرمان و زندانيان و کاهش آمار جرايم ايجاد نميکنند.
Arazazarbaijan.ejtemai@gmail.com