ARAZAZARBAIJAN

در برابر نسل آلفا ناتوان شديم و آنها را نمي‌شناسيم


در برابر نسل آلفا ناتوان شديم و آنها را نمي‌شناسيم

گروه فرهنگي:»غلامرضا رمضاني« فيلم‌ساز و فيلمنامه‌نويس شناخته‌شده سينماي کودک و نوجوان ايران، بيش از چهار دهه است که در اين حوزه فعاليت مي‌کند.


او کار خود را از تئاتر آغاز کرد و بعد‌ها در سينما در نقش‌هاي گوناگوني، چون مدير تدارکات، دستيار کارگردان، منشي صحنه و تدوينگر تجربه اندوخت. رمضاني تاکنون کارگرداني 10 فيلم سينمايي، 12 سريال تلويزيوني و پنج فيلم تلويزيوني را در کارنامه خود ثبت کرده و با آثاري، چون عبور از تله، حيات، سبز کوچک و ضربه فني جوايز متعددي از جشنواره‌هاي معتبر کسب کرده است.
با نگاهي انتقادي به وضعيت کنوني سينماي کودک، از ضعف در توجه به سينماي رئال کودک، بي‌توجهي به نيازهاي نسل آلفا و سيطره سرمايه‌گذاري بر آثار سطحي سخن مي‌گويد و تأکيد مي‌کند که سينماي کودک امروز بيش از هر زمان ديگر نيازمند مديران دلسوز، قصه‌هاي جذاب و بازگشت به ريشه‌هاي واقع‌گرايانه است.
چرا در سينماي کودک ايران، تمرکز بيشتر روي انيميشن‌ها و فيلم‌هاي کم‌فروش و قصه‌هاي سطحي است، در حالي که سينماي واقع گراي کودک مي‌تواند واقعيت‌هاي زندگي کودکان امروز را بهتر بازتاب دهد؟
با بخشي از حرف شما که انيمشن‌هاي ايراني همه کم فروش هستند، موافق نيستم.
فيلم‌هاي خوب پر فروش هم در اين سال‌ها به شيوه انيمشن ساخته شده. اما اينکه تنها تمرکز روي انيمشن‌سازي است، به نظرم شايد به دليل علاقمندي سرمايه گذاران و مديران براي رشد و ارتقاء سطح اينگونه فيلم است. البته انيمشن‌ها مي‌توانند مطلوب بيشتر گروه‌هاي سني خردسال و کودک باشند.
ولي قطعا با قصه‌هاي منطبق با ساختار انيمشن، مي‌شد، پاره‌اي از داستان‌هاي اين فيلم‌ها را بصورت زنده ساخت. ميخواهم بگويم، بخشي از اين ساخته‌ها پتانسيل انيمه نداشتند. سينماي کودک و نوجوان نيازمند گونه‌هاي مختلف ساختاري بود؛ از فيلم زنده و رئال (واقع گرا) تا فانتزي، تخيلي و قهرماني.
عدم تحليل مناسب، عدم درک نياز مخاطب و همچنين بي‌تمايلي سرمايه‌گذاران، متوليان چرخه را تهي کرده اند. حجم گسترده فيلم‌هاي به اصطلاح مخاطب پسند و کمدي طنز، يکباره سينماي کودک را محو کرد تا جايي که در طول سال اندک فيلم کودکي ساخته مي‌شود.
سينماي کودک دهه 60 توانست جريان‌ساز و ماندگار باشد. اما چرا در دهه 1400 اين سينما نمي‌تواند با زبان بيان نسل »آلفا« ارتباط برقرار کند؟ چه تغييراتي لازم است؟
سينماي دهه 60 در نبود ماهواره، بازي‌هاي رايانه‌اي و نرم افزارهاي پخش فيلم (کستينگ)، مهمترين شاخصه‌شان برخورداري از عناصر جذاب زمان خود و داستانگويي دلنشين بود.
حتي اگر به همان سياق دهه 60 فيلم ساخته شود، با وجود دلمشغولي‌هاي اين عصر و سرگرمي ها، بازهم مي‌تواند جذب مخاطب کند. براي نسل آلفا بجاي درک درست آن‌ها و ذائقه‌شناسي و پژوهش، مديران و تهيه کننده‌ها دنبال کپي‌سازي و بالا بردن سطح فني فيلم‌ها بودند تا تعريف قصه‌هاي جذاب.
مي‌شود، گفت: در برابر حجم آگاهي و دانش نسل آلفا، ناتوان شديم و آن‌ها را نمي‌شناسيم تا مطابق با خواسته‌هايشان فيلم درخور توليد کنيم. از زماني که سرمايه، مناسبات صرف فيلم‌هاي شاد و سرگرم کننده رايج شد، سينماي سالم و حساس و لازم کودک ناديده گرفته شد، تا بازار کسب و کار بر سينماي ايران حاکم باشد.
سينماي کودک مدير و باني دلسوز مي‌خواهد که غمش را بخورد.
نسل آلفا جهان را متفاوت از والدين خود مي‌بيند و با فضاي ديجيتال رشد کرده است. سينماي کودک ايران چگونه مي‌تواند زبان، فرم و قصه‌گويي متناسب با اين نسل را پيدا کند؟
بايست خوب نگاه کرد که آنچه بيشتر اوقات اين نسل را به خود مشغول مي‌کند، چيست؛ چه تحملي دارد براي تمرکز و ديدن؟ چقدر مي‌داند و چه چيزهايي نمي‌داند؟ با دسترسي‌اش به اطلاعات گسترده، چه ژانري او را مشتاق ديدن مي‌کند و در ساختار چه عناصري برايش جذاب است.
پيش از آنکه شيفته تکنيک گرايي و امکانات تروکاژي شويم، مي‌بايست به بطن و تم توجه کنيم که داستانمان توجه مخاطب را بدزد.
يکي از انتقادها به جريان حاکم سينماي کودک و سرگرمي‌هاي رسانه‌اي دنياي کودکان، اين است که شخصيت‌هاي عروسکي بعد از مدتي دچار نريتيوهاي بزرگسالانه مي‌شوند و بيشتر پيام‌هاي اخلاقي منتقل مي‌کنند تا قصه کودک پسند. راه برون‌رفت چيست؟
شخصيت‌هاي عروسکي بيشتر ملموس براي جنس حسي کودکان هستند و آن‌ها باورشان دارند و به آن‌ها اعتماد مي‌کنند. آن‌ها کارکترها در قاب عروسک را نوعي فانتزي مابه ازاي واقعي مي‌بينند و چنانچه در بافت ديالوگ و شخصيت‌پردازي آن‌ها نمودي غيرواقعي و بيشتر متمايل به پيام دهي را داشته باشند، از آن‌ها فاصله مي‌گيرند و ارتباط برقرار نمي‌کنند. هرجا که از شخصيت‌پردازي عروسکي براي ارائه اهداف غير حقيقي در نمايش باشد، ديگر نمي‌شود به آن‌ها بدليل عروسک بودنشان »پروژه کودک« اطلاق کرد.
اين وضعيت داستان‌پردازي همسو با ساختار و محيط در کار عروسکي است که جهان کودک را نشان دهد.
جشنواره‌هاي فيلم کودک و نوجوان و نحوه ارائه آثار در آن‌ تا چه اندازه در بازسازي اعتبار سينماي کودک اهميت دارند؟ آيا ضعف در بسته‌بندي و ارائه آثار، موجب بي‌توجهي به اين گونه سينمايي نشده است؟
جشنواره کودک يک ويترين صرفا سالانه شده و گاه تدبير از پيش در نظر گرفته‌اي براي توليدات و هدايت در طول سال ديده نمي‌شود.
جشن و گردهمايي است که انجام وظيفه‌اي شده باشد و در مدت جشنواره هياهو و جنجال کودک و نوجوان به ميان کشيده شود.
انتظار مي‌رفت با توجه به سابقه طولاني برگزاري جشنواره به مرور تاثيرات مطلوب‌تري بر سينماي کودک و نوجوان گذاشته شود که اشتياق براي حمايت و هدايت سينماي کودک در نهادهاي مرتبط و سازمانهاي متولي بيشتر ديده شود.
به گزارش آرازآذربايجان به نقل از ميزان، هر سال انتظار تنها در سياست هاست اما در غايت جشنواره مدت زمانش که به پايان برسد خبري از دستاورد اکران فيلم مداوم براي کودک نيست و توقع دلسوزان اين گونه سينما همچنان باقي مي‌ماند؛ تا سال ديگر.
.Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com


برچسب ها:

تاریخ: 1404/07/14 09:51 ق.ظ | دفعات بازدید: 1790 | چاپ


مطالب مشابه dot
آخرین اخبار dot
مشاهده مشخصات مجوز در سامانه جامع رسانه‌های کشور