گروه اجتماعي: مردم از جنگ اخير سربلند بيرون آمدند و اکنون نوبت حکومت است که اولا اين وفاداري و حمايت را پاس نهد و دوم و مهمتر به اصلاح برخي رويکردهاي غلط گذشته بپردازد.
بايد به ياد داشت که فرصت ها زودگذرند و هميشه در دسترس نخواهند بود. در روزهاي گذشته تحليل هاي مختلفي از محاسبات اسرائيل و آمريکا براي تحميل جنگ بر ايران منتشر شده است. با اين حال به نظر مي رسد دو تصور در تصميم اسرائيل براي آغاز جنگ با ايران نقش اساسي داشته است.
تصور نخستِ رهبران اسرائيل اين بود که با هدف قرار دادن جمع وسيعي از فرماندهان ارشد نظامي ايران در ساعات و روزهاي نخست جنگ خواهند توانست ديسيپلين و روحيه نيروهاي مسلح ايران را از بين برده و عرصه را براي تاخت و تاز خود فراهم آورند.اما جايگزيني سريع اين فرماندهان باعث شد به مرور ورق برگردد، چنانکه در روزهاي پاياني جنگ نيروهاي مسلح ايران توانسته بودند صحنه جنگ را تغيير دهند. اما تصور دوم و مهمترِ رهبران اسرائيل اين بود که گمان مي کردند با توجه به وجود برخي نارضايتي ها در ميان مردم ايران، با شروع جنگ و موفقيت هاي اوليه خواهند توانست مردم را از حاکميت جدا کرده و جمهوري اسلامي را به فروپاشي از درون سوق دهند.اما حمايت مردم از ايران و ايستادگي و مقاومت آنها تصورات دشمن را نقش بر آب کرد و باعث شد بعد از 12 روز به آتش بس روي آورد. لذا به باور بسياري از کارشناسان نقش اصلي در جنگ اخير را مردم ايران ايفا کردند که با حضور و حمايت خود عملا نتيجه جنگ را تغيير دادند. اين موضوع مي تواند يادآور بيانات بنيانگذار انقلاب اسلامي باشد که هميشه از مردم به عنوان مهم ترين قدرت بعد از قدرت خداوند ياد مي کردند. امام خميني در بيانات 2 دي ماه 1364 فرموده بودند: »وقتي يک ملت قيام کرد، همه شان با هم بودند ... هيچ کس نمي تواند باهاشان معارضه کند. ... هم آمريکا اين مطلب را مي داند، هم شوروي مي داند که ملت را اينها وقتي بخواهند شکستي بدهند، به يک جبهه اي شکست مي دهند که ملت همراهش نباشد.« يا در تاريخ 11 شهريور 1363 فرموده بودند: »ما چهل و چند ميليون هستيم که اگر با هم باشيم، مطمئناً نه شوروي و نه آمريکا هيچ کاري نمي توانند بکنند. پس بايد مردم را حفظ کرد.«
ترديدي نيست که در سال هاي اخير برخي نارضايتي ها باعث قهر بخشي از مردم از نظام سياسي شده است که تجلي آن را مي توان در ميزان پايين مشارکت در چند انتخابات اخير مشاهده نمود. با اين حال همين مردم با فهم و درک بالاي خود نشان دادند وقتي پاي آب و خاک و حيثيت وطن مطرح است، با تمام وجود از ايران دفاع مي کنند و اجازه نمي دهند دشمنان از اين نارضايتي ها سوءاستفاده نمايند.
لذا اکنون نوبت نظام سياسي کشور است که اين فداکاري مردم را قدر نهد و همانطور که امام خميني فرمودند اين مردم را حفظ نمايد. پيشنهاداتي براي آشتي مردم و حکومت
قطعا وضعيت معيشت، تورم و گراني و شرايط آشفته اقتصادي کشور يکي از دغدغه هاي اصلي مردم بوده که باعث نارضايتي آنها شده است. اين حق مردم است که از يک رفاه نسبي و ثبات اقتصادي بهره مند باشند و حکومت وظيفه دارد اين مهم را برآورده کند.
به رغم وجود تمام کاستي هاي داخلي و ناکارآمدي هاي مديريتي، بايد اذعان کرد که وضعيت اقتصادي ايران تا حدود زيادي به وضعيت سياست خارجي کشور گره خورده است. لذا حکومت مي بايست با مديريت سياست خارجي در راستاي منافع ملي، ثبات اقتصادي را به کشور بازگرداند، ارزش پول ملي را بهبود بخشد و باعث رشد و توسعه اقتصادي کشور شود.
موضوع ديگر فراهم کردن زمينه براي مشارکت بيشتر مردم در تصميم گيري هاي مهم کشور است که يکي از روش هاي آن برگزاري انتخابات آزاد است. در واقع نظام بايد اجازه دهد تمام سليقه هاي سياسي در کشور حق انتخاب شدن داشته باشند و دايره انتخابات را آنقدر تنگ نکند که بسياري از مردم احساس کنند کانديدايي که خواسته ها و آراي آنها را نمايندگي کند براي انتخاب شدن وجود ندارد.
مبارزه با فساد، آقازاده ها و مسئوليني که از جايگاه خود سوءاستفاده مي کنند از ديگر مباحثي است که مردم انتظار دارند با جديت دنبال شود تا شاهد رفع تبعيض و اجراي عدالت در کشور شوند. هيچ مصلحتي بالاتر از اين نيست که مردم باور داشته باشند نظام در برخورد با فساد رودربايستي ندارد و هر فرد در هر جايگاهي که مرتکب جرم شود، حتما مورد رسيدگي قانوني قرار خواهد گرفت.
يکي ديگر از خواسته هاي مردم، تساهل در امور اجتماعي است، به اين معنا که مسئولين و مقامات تصور نکنند که وظيفه دارند در تمام جزييات زندگي مردم دخالت کنند.
اجازه دهيد مردم زندگي کنند. اينقدر در اموري که نظام را در برابر مردم قرار مي دهد اصرار نورزيد. البته مُرّ قانون بايد اجرا شود، اما قانون هم بايد مورد تاييد اکثريت مردم باشد؛ پس اگر لازم است حتي قانون را تغيير دهيد، اما سعي نکنيد براي مردم تعيين تکليف نماييد. به مردم اعتماد کنيد، نتيجه بدي نخواهيد گرفت.
همچنين به رسانه ها بايد اجازه داد با آزادي بيشتري به نقد برخي ضعف ها، کاستي ها و خرابي ها بپردازند.
رسانه ها رکن چهارم دموکراسي محسوب مي شوند و نقش ديده بان بيدار جامعه را دارند. با نقد، آبروي نظام نمي رود، بلکه باعث بهبود شرايط مي شود. کساني با نقد و آزادي بيان و قلم مخالفند که خود ريگي در کفش دارند. اگر رسانه ها امکان نقد و پيشنهاد داشتند چه بسا اصلا جنگ اخير صورت نمي گرفت.
به گزارش آراز آذربايجان به نقل از عصرايران،لذا در مجموع بايد گفت مردم از جنگ اخير سربلند بيرون آمدند و اکنون نوبت حکومت است که اولا اين وفاداري و حمايت را پاس نهد و دوم و مهمتر به اصلاح برخي رويکردهاي غلط گذشته بپردازد. و بايد به ياد داشت که فرصت ها زودگذرند و هميشه در دسترس نخواهند بود.