سود و زیان حجاب وعفاف متوجه کل جامعه است

سود و زیان حجاب وعفاف متوجه کل جامعه است

گروه جامعه : اندیشه و فرهنگ دینی ساختار اصلی جامعه اسلامی را تشکیل می دهد که اثر آن در رفتارهای فردی و اجتماعی شهروندان هویدا می شود و بازتاب باورها و دغدغه های افراد را در فضای حاکم بر جامعه می توان دید. از آن جا که اثرگذاری و اثرپذیری فرد و جامعه امری پذیرفته شده و انکارناپذیر است، برای اصلاح، تغییر و ایجاد فرهنگ باید به این دو مسئله توجه ویژه ای داشت.
رفتارهای دینی گاه شخصی و درونی اند و آثار ویران گر آن در اجتماع چه اندک یا بسیار، به چشم نمی آید و گاهی جنبه بیرونی دارند که آثار منفی آن در جامعه بر جای می ماند. شارع مقدس درباره نوع دوم رفتارها، سفارش های جدی و مهمی دارد. پیامبر اعظم(ص) در این باره فرموده است:
ان المعصیة اذا عمل بها العبد سرا لم تضر الا عاملها و اذا عمل بها علانیة و لم یغیر علیه اضرت بالعام؛همانا هنگامی که گناهی پنهانی باشد، جز گناه کار آسیب نمی بیند و هنگامی که آشکارا باشد و اعتراض و تغییری بر ضد آن نشود، به همه مردم آسیب می رسد.
بنابراین، جامعه و دولت اسلامی درباره گناه آشکار، باید با چاره اندیشی، سلامت روانی شهروندان را تضمین کند. حجاب و عفاف از جمله احکام اسلامی و ضروریات دین است که سیاست گذاران اجتماعی باید برای اجرای آن برنامه ریزی کنند. در این نوشتار، به بحث جنجال برانگیز مجاز بودن یا نبودن دخالت حکومت اسلامی در ورود به حوزه اعتقادات و ارزش های جامعه نمی پردازیم؛ زیرا این نوع باورها با بهداشت روانی و اجتماعی و سلامت جامعه ارتباط مستقیم دارد.
از این رو، ایجاد و حفظ آن در شرح وظایف حکومت اسلامی، بیان شده است. امنیت، آرامش و پاس داشت مقدسات از نیازهای اولیه انسان معتقد به شمار می آید که در کنار نیازهای جسمانی و اجتماعی و شاید در رأس نیازها قرار می گیرد و دولت باید این نیازها را برآورده سازد.
نکته مهم در این زمینه، تعیین محدوده اختیارات و وظایف دولت نسبت به ملت و نهادینه سازی باورها در این محدوده است. مطالعات تاریخی و بررسی جنبش های بزرگ دنیا نشان دهنده این حقیقت است که بحث مبارزه با حجاب و عفاف زنان، گاه به ابزاری سیاسی برای اجرای اندیشه های استعماری تبدیل شده و گاهی بهترین وسیله برای دین ستیزی مخالفان ادیان بوده است.
عنصر اصلی تشکیل دهنده جامعه، فرد است و هر فرد به تناسب آفرینش، استعدادها و توانایی های خویش، نظام فکری ویژه ای دارد که به او جهت می دهد، چنان که در قرآن کریم آمده است: قل کل یعمل علی شاکلته.
درباره معنای شاکله، تعبیرهایی هم چون نیت، استعداد و قابلیت، طریق، جهت و ناحیه بیان شده که نشان دهنده ویژگی های درونی و قابلیت های شخصی افراد است.
بنابراین، هنگامی که از انسان سخن می گوییم، نیازهای جسمانی، روانی، اجتماعی و نظام فکری و اعتقادی و ویژگی های انحصاری او را در نظر می گیریم. انسان ها دارای قدرت تفکر و تعقل هستند و به یاری اطلاعات و معلومات خود، در کنار یکدیگر زندگی می کنند و با ایجاد پیوند منطقی و هوش مندانه، به دنیای مجهولات راه می یابند. بدیهی است که برنامه ریزی برای موجودی عاقل و متفکر، نیازمند بهره گیری از ابزارهای مناسب است. انسان افزون بر برخورداری از عقل و قدرت تجزیه و تحلیل، از نعمت فطرت نیز بهره مند است که در صورت در امان ماندن از آسیب های بیرونی، همانند چراغی، درون او را روشن می سازد.
برنامه سازان فرهنگی و تربیتی، این نکته را پذیرفته اند که شالوده و پایه اصلی تشکیل خانواده و جامعه، فرد انسانی است. از این رو، بیش از آن که برنامه های خود را بر خانواده و جامعه متمرکز کنند، برای افراد، به شکل انحصاری برنامه ریزی می کنند.
گفتنی است حتی گروه های فمینیستی در دوره های جدید به اهمیت خانواده پی برده اند. در گذشته، مارکسیست فمینیست ها بر این باور بودند که نظام سرمایه داری برای تضییع حقوق زن، از نهاد خانواده استفاده کرده است. پس برای احیای حقوق زن باید خانواده را کنار نهاد. در مقابل، فمینیست های پست مدرن با پذیرش وجود خانواده، اعتقاد دارند این واحد کوچک، زمینه را برای حفظ اقتدار زن فراهم می کند، ولی باید شکل آن را تغییر داد.
از این رو، مرد خصوصی و زن خصوصی را پیشنهاد می دهند که در چنین خانواده ای، فرزند می تواند پدر یا مادر را برای سرپرستی برگزیند. در نتیجه این فرآیند، جامعه دو جنسی شکل می گیرد. نادرستی این دو نظریه بر کسی پوشیده نیست، ولی منظور ما، بیان تغییر نگرش نسبت به وجود نداشتن خانواده و ضرورت وجود آن در جامعه انسانی است.
شناخت خانواده و نقش های آن و چگونگی ارتقای روابط مناسب اعضای خانواده و بررسی حقوق متقابل و میزان اثرپذیری و اثرگذاری آنان، زمینه برنامه ریزی درست فرهنگی را برای مسئولان فرهنگی اعم از بخش خصوصی و دولتی فراهم می کند.
در قرآن کریم، از اعضای خانواده صالح و شایسته به عنوان همراهان ابدی و همیشگی یاد شده است که »جنات عدن« میزبان آن ها خواهد بود: »جنات عدن یدخلونها و من صلح من آبائهم و ازواجهم و ذریاتهم…«.
روایت هایی نیز که نشان دهنده وظایف متقابل اعضای خانواده است، اهمیت و جایگاه خانواده را در اسلام می رساند. پیامبر اکرم(ص) می فرماید: «به جز صدیقان، شهیدان و مردانی که خداوند، خیر دنیا و آخرت را برای آنان اراده کرده است، کسی دیگر به خانواده اش خدمت نمی کند.
پس خدمت به عیال از ویژگی های این گروه هاست. با دقت در این سخن که پاداش تلاش گر در راه رفاه خانواده را با مجاهد برابر می داند و روایت های دیگری که این وظایف را مشخص می کند، به اهمیت خانواده از دیدگاه معصومان می توان پی برد. حقوق زوج ها بر یک دیگر، حق والدین بر فرزند، حق فرزند بر والدین و سفارش اخلاقی بندگان صالح خداوند نیز به این نکته اشاره دارد.
نقش های اصلی خانواده در فرهنگ دینی عبارتند از:
۱٫ نهادینه سازی باورهای دینی در وجود فرزندان با انجام دستورها و سفارش های تربیتی رهبران دینی؛
۲٫ جهت دهی به نگرش ها و گرایش های کودکان و اعضای خانواده به وسیله پدر و مادر؛
۳٫ تقویت بافت های مثبت فکری فرزندان نسبت به باورهای موجود؛
۴٫ پدید آوردن نظام سالم اعتقادی برای فرزندان و دیگر اعضای خانواده با گسترش فرهنگ مطالعه و گفت وگوی علمی.
مجموعه دوستان، هم کاران، هم شهریان و هم نوعانی که نسبت نسبی و سببی با فرد ندارند، در تعریف این بخش اجتماعی جای می گیرند.
گفتنی است این حوزه نیز بر اساس ویژگی های مشترکی هم چون علاقه و رابطه عاطفی، کار، موقعیت جغرافیایی، ملیت و هویت مشترک شکل می گیرد و بدین ترتیب، زمینه اثرگذاری و اثرپذیری پدید می آید.
معمولاً این حوزه را دو گروه حاکمان و مردم تشکیل می دهند. نهادها و سازمان های دولتی در گروه اول و شهروندان با هر اختلاف طبقاتی، در گروه دوم قرار می گیرند هر یک نیز در برابر دیگری وظایف مشخصی دارند که عمل به این وظایف و محترم شمردن آن ها ضامن سعادت و سلامت فرد و اجتماع خواهد بود. میزان اثرگذاری این دو گروه بر یک دیگر، از میزان اثرگذاری متقابل اعضای خانواده کم تر نیست. درباره گروه اول، ضرب المثلی هست که می گوید: »الناس علی دین ملوکهم« یا روایتی که شباهت مردم به امیران خود را می رساند: »النّاس بِأمرائِهم اَشبَهُ مِنهُم بِآبائِهِم«.
مشخص کردن حقوق و وظایف متقابل اعضای خانواده مانند حق همسایگان بر یک دیگر، حق معلم بر شاگرد و برعکس نیز بیانگر این اثرگذاری و اثرپذیری است.
افزون بر دلایل نقلی، با استدلال عقلی نیز می_توان به اثبات اثرگذاری و اثرپذیری میان افراد اجتماع و ضرورت آن پرداخت و تاکنون هیچ نظریه پرداز، جامعه شناس و روان شناسی این موضوع را رد نکرده است. به طور کلی، روابط متقابل فرد، خانواده و جامعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از یک سو، افراد از خانواده و جامعه اثر می پذیرند و از سوی دیگر، همین افراد تعیین کننده برنامه های خانواده و سیاست های اجتماعی در سطح کلان، هستند.
در بخش های بعدی، تصویر روشن تری از این ارتباط ها ترسیم خواهد شد، ولی کوتاه و گذرا می توان گفت دولت مردان و مسئولان، پس از شناسایی نیازها و خواست های مردم، به سیاست گذاری و اجرای برنامه ها برای برآوردن این نیازها می پردازند و مردم بر اساس همین سیاست ها و به تناسب برنامه های حکومت، به زندگی شان جهت می دهند. از این رو، نقش های جامعه را می توان چنین ترسیم کرد:
۱٫ بسترسازی برای گسترش فرهنگ دینی؛
۲٫ مبارزه با عوامل مادی و معنوی موجود در جامعه که مانع گسترش فرهنگ دینی می شود؛
۳٫ اصلاح ساختار و دیدگاه های حاکم بر جامعه به وسیله فرهنگیان و دولت مردان.
بدیهی است که نخست این اصلاح از خانواده و به شکل درون سازمانی آغاز می شود و آن گاه به سطح جامعه می رسد. امام علی(ع) می فرماید: »فلیست تصح الرعیه الا بصلاح الولاة؛ مردم رستگار نمی شوند مگر با رستگاری زمام داران«.
بحث حجاب و عفاف جزو بحث های فرهنگی و مذهبی به شمار می رود که بیش از امور نظامی، سیاسی و اجتماعی به برنامه ریزی تدریجی و ریشه ای نیاز دارد. تمام نهادها و سازمان ها اعم از خصوصی و دولتی و شهروندان در فرهنگ سازی، نقش دارند و به همین دلیل، بدون ریشه یابی، آسیب شناسی و شناسایی ورودی های فرهنگی و شناخت عوامل ویران گر و آشنایی با شیوه های مبارزه با این عوامل، نمی توان برنامه ای درست و کارآمد طراحی کرد. فرهنگ سازی برای سه حوزه یادشده را می توان در مرحله نهادینه سازی، گسترش و حفظ روش مند انجام داد که در هر بخش، نقش برخی نهادها پررنگ تر از دیگر نهادها خواهد بود.
گسترش و رواج دادن مفاهیم فرهنگی در سطحی گسترده را گویند. تفاوت مرحله گسترش فرهنگ حجاب و عفاف با مرحله اول، در گستردگی قلمرو و دامنه آن، توجه و دقت در امور مربوط به ظاهر و حفظ شعایر و ابلاغ احکام و شاخه های یک فرهنگ است. در این مرحله نیز به نوعی نهادینه سازی باورها صورت می گیرد، ولی این مرحله معمولاً پس از تحکیم پایه ها و اصول فکری خواهد بود و جنبه یادآوری و توسعه نسبت به باورهای نهادینه شده افراد را دارد.

نوشته شده توسط admin در دوشنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۶ ساعت ۵:۱۷ ق.ظ

دیدگاه


8 − دو =