خط فقر زیر ۳۰ میلیون تومانی بعید است

خط فقر زیر ۳۰ میلیون تومانی بعید است

مریم فکری
گروه اقتصادی: در حال حاضر فقط کارگران و بازنشستگان نیستند که دچار مشکل شده اند، بلکه حتی کارمندان دولت و اغلب جمعیت کشور که حقوق بگیر هستند این مشکلات را تحمل می‌کنند. به همین دلیل است که می‌گویم این یک تکلیف است و دولت باید هر چه سریعتر به اعدادی واقعی در خصوص حقوق و دستمزد دست پیدا کند.
محمد تاجیک، نماینده کارگران در شورای عالی کار ضمن اشاره به بی توجهی به وضعیت سبد معیشت کارگران گفته است: »دولت، متأسفانه به وظیفه حاکمیتی خود به درستی عمل نمی‌کند. دولت در شورای عالی کار باید نقش میانجی را داشته باشد نه حاکمیت. باید نقش وسط را داشته باشد و درست تصمیم‌گیری کند.«
مطالبات معوقه و به جا مانده کارگران از دولت سیزدهم در شرایطی به دولت چهاردهم به ارث رسیده که اخیرا آمار خط فقر ۲۰ میلیونی برای خانواده سه نفره در تهران نیز مطرح شده است. با توجه به این شرایط بسیاری از اقشار کم برخوردار و کارگران منتظرند تا تصمیمات جدید دولت چهاردهم به ویژه در حوزه سبد معیشت و حداقل دستمزد‌های خود را رصد کنند.
در این وضعیت پرسش‌هایی درباره امکانات و ظرفیت‌های دولت در این زمینه و درخواست‌های قابل وصول کارگران مطرح است. حمید حاجی اسماعیلی؛ کارشناس بازار کار و کارگری به این پرسش‌ها پاسخ داده است:
خط فقر زیر ۳۰ میلیون تومانی بعید است!
حمید حاجی اسماعیلی گفت: »رقمی که از سوی یک مقام مرکز پژوهش‌ها به عنوان خط فقر نسبی مطرح شده از دید من رقمی بسیار پایین است. حتی خط فقر در سال‌های گذشته به مراتب بالاتر از رقمی بوده که اخیرا توسط مرکز پژوهش‌ها اعلام شده است. حتی برآورد‌های غیررسمی در تهران، عدد فقر نسبی را بالای ۳۰ میلیون برآورد کرده اند و کمتر از ۳۰ میلیون، تقریبا بعید به نظر می‌رسد و عدد دقیقی نیست. البته ضرورت ترسیم خط فقر اجتناب ناپذیر است. یکی از اقداماتی که می‌تواند به عنوان حسن نیت دولت چهاردهم تلقی شود و در عین حال گرایش دولت آقای پزشکیان برای تحقق شعار‌های خود را مشخص خواهد کرد، تعریف خط فقر است.
آقای پزشکیان در مناظره‌های خود گفته اند که برای مسائل مهم، قطعا نظرات کارشناسان و صاحبنظران را در دستور کار و مبنای تصمیمات خود خواهد گذاشت، حالا انتظار داریم در این بحث هم نظرات کارشناسان برای تدوین خط فقر با دقت استفاده شود. این اقدام باید از سوی وزارت کار، تعاون و رفاه اجتماعی و با همکاری مرکز آمار انجام شود. پس از این اقدامات است که می‌توان گفت خط فقر به شکل منطقی ترسیم شده است. «وی افزود: »در حال حاضر فقط کارگران و بازنشستگان نیستند که دچار مشکل شده اند، بلکه حتی کارمندان دولت و اغلب جمعیت کشور که حقوق بگیر هستند این مشکلات را تحمل می‌کنند. به همین دلیل است که می‌گویم این یک تکلیف است و دولت باید هر چه سریعتر به اعدادی واقعی در خصوص حقوق و دستمزد دست پیدا کند. اما بحث دیگر، موضوع تحریم‌ها و مشکل معیشتی در کل کشور است.
بیش از ۲ دهه است که در حال پرداخت یارانه هستیم، ولی یارانه‌ها موثر نبوده و همچنان به عنوان یک راهکار واقعی، در کشور، پرداخت سوبسید دارای برنامه‌های بلند مدت و کوتاه مدت است و بودجه کشور هم درگیر همین موضوع شده، در حالیکه برای تامین منابع هم با مشکلاتی جدی مواجهیم؛ بنابراین ترسیم خط فقر دقیق برای پرداخت یارانه‌های عادلانه نیز الزامی است، ما بدون شاخص دقیق، امکان هدفمندسازی یارانه‌ها را اصلا نداریم.
همچنین سازمان‌هایی مثل کمیته امداد و بهزیستی در کشور نیز، درگیر هدایت ساختار‌هایی مشکل دار شده اند و میزان تاثیرگذاری اقداماتشان به شکل دقیق ارزیابی نشده است. ما به شدت به تعیین خط فقر و اعلام عمومی آن نیاز داریم.«
برای قضاوت هنوز زود است
این کارشناس حوزه کار و کارگری در ادامه گفت: »در بحث مطالبات از دولت باید به این نکته توجه کنیم که چون دولت، هنوز بسیار نوپا است، نمی‌توان ارزیابی دقیقی داشت که دولت به شعار‌ها و وعده‌های خود عمل می‌کند یا نه، یا حتی نمی‌توانیم قضاوتی در این باره داشته باشیم. بخشی از مطالبات معیشتی حوزه کارگری در سازمان برنامه و بودجه کلید خواهد خورد. سازمان برنامه و بودجه برای سال آینده باید منابع اعتباری، تخصیص آن‌ها و درآمد‌ها را نهایی کند. پس از آن متوجه می‌شویم برنامه برای افزایش دستمزد کارگران چقدر خواهد بود. تا این لحظه در شعار‌های دولت چهاردهم شاهد تفاوت‌هایی نسبت به دولت سیزدهم سیاست‌های مرتبط با حقوق بگیران هستیم.
اگر شعار‌ها به درستی محقق شود، می‌توان این مسئله را مطرح کرد که آیا دولت با کارگران همراه شده است یا منطق کارگران را در مذاکرات و چانه زنی پذیرا خواهد شد یا خیر. همچنین اگر تغییر رفتاری درباره بودجه انجام نشود نمی‌توان خوشبین بود.«
وی افزود: »درباره شورای عالی کار، متاسفانه در دولت سیزدهم شاهد اشکالاتی در مشارکت کارگران یا توجه به خواسته‌های آنان بودیم. دولت چهاردهم به کارگران اجازه حضور و مشارکت در شورای عالی کار را نمی‌داد و در نتیجه، منتظریم تا ببینیم وزارتخانه‌ها در دولت آقای پزشکیان تا چه حد مشارکت پذیر خواهند شد. در مجموع، معیشت کارگران و بازنشستگان به شدت دستخوش آسیب شده و این اقشار درگیر فقر شده اند. هم بر اساس برآورد‌های بین المللی و هم بر اساس آمار‌های داخلی گسترش پیدا کرده است.
بر اساس آمار‌های داخل کشور ما بیش از ۳۰ میلیون نفر فقر داریم. این رقم در شرایطی که حتی آمار‌های رسمی دقیق از معیشت مردم نداریم هم وحشتناک است، چه برسد به این که دقیق‌تر هم شود. بی توجهی به این آمار‌ها می‌تواند بحران زا باشد.«
محاسبه خط فقر بدون در نظر گرفتن وضعیت مسکن شبیه شوخی است
وضعیت اقتصادی به شکلی است که حتی آن که مسکن دارد نمی‌تواند از پس هزینه‌های زندگی بر بیاید چه برسد به آن که مسکن ندارد. تاکید من بر این است که عدد ۲۰ میلیون بدون در نظر گرفتن هزینه‌های مسکن شبیه به شوخی است. همچنین فراموش نکنیم که راجع به درآمد ما در کشورمان، آمار دقیق نداریم.
همه جای دنیا تولید ناخالص ملی با این روش محاسبه می‌شود که مخارج، درآمد و ارزش افزوده را کنار هم قرار دهند. اما ما در بخش درآمدی اطلاعات کافی نداریم. با توجه به عدم شفافیت آمار‌های اقتصادی در کشور، محاسبه ارقامی از جمله خط فقر، همیشه با حواشی زیادی همراه است. اخیرا زهرا کاویانی، عضو هیات علمی مرکز پژوهش‌های مجلس، گفته است: “بر اساس آخرین محاسبات انجام‌شده، عدد برآوردی خط فقر یک خانوار ۳ نفره در شهر تهران در سال ۱۴۰۳ حدود ۲۰ میلیون تومان است.”
مسئله حقوق و دستمزدها، مسکن، تورم و مسائل معیشتی در شهر‌های بزرگ و به ویژه پایتخت، از مولفه‌های مهم، اما تا حدودی مبهم در اقتصاد کشور است. اگر چه آمار‌های رسمی میانگین اعدادی را در این زمینه‌ها به شکل ماهانه، فصلی و سالانه ارائه می‌دهند، اما گاهی برخی اعداد زیر ذره بین اقتصاددان‌ها و کارشناسان اقتصادی مورد نقد قرار می‌گیرد. با توجه به ارائه عدد ۲۰ میلیونی خط فقر در تهران برای خانواده ۳ نفره، پرسش‌هایی درباره واقع گرایی یا عدم واقع گرایی این عدد و چگونگی محاسبه آن مطرح است. مهدی پازوکی، اقتصاددان و تحلیلگر امور اقتصادی به این پرسش‌ها پاسخ داده است: محاسبه خط فقر بدون در نظر گرفتن وضعیت مسکن بی معناست مهدی پازوکی گفت: »یک فقر مطلق وجود دارد و یک فقر نسبی. هر شخص برای زنده ماندن و بقا به میزان مشخصی از کالری نیاز دارد که ۲۵۰۰ کالری است.
بررسی‌ها نشان می‌دهد که یک شخص به چه میزان از خوراکی‌ها برای تامین این ۲۵۰۰ کالری نیاز دارد. متاسفانه نیمی از ایرانیان این میزان کالری را دریافت نمی‌کنند. اقتصاددانان بر اساس ارزش اقتصادی این اقلام تشخیص می‌دهند کدام افراد در فقر مطلق قرار دارند. فقر نسبی، اما به اختلاف حقوق و درآمدهای اقشار اشاره دارد.
اما مسئله مسکن هم مطرح است. این که یک شخص صاحب خانه باشد و نخواهد هر ماه مبلغی اجاره پرداخت کند از بار فشار روی دوش او کم خواهد کرد. با این تفاسیر شخصی که در تهران زندگی می‌کند، ولی خانه هم دارد و قرار نیست هر ماه مبلغی اجاره پرداخت کند، نسبت به آن شخصی که خانه ندارد، وضعیت بسیار بهتری دارد. مثلا اگر ماهانه ۱۵ میلیون حق بازنشستگی می‌گیرد، ولی اجاره خانه نمی‌دهد حداقل ۴۰ میلیون تومان جلوتر از شخصی است که مجبور به پرداخت اجاره بها است.«
وی افزود: »همچنین در این بحث، ضریب جینی بسیار مهم است. در کشور‌های اروپایی این ضریب بین ۲ دهم تا سه دهم است. در اروپا و آمریکا، ضریب جینی بر اساس درآمد خانوار حساب می‌شود. در ایران، چون ما فاقد اطلاعات درآمدی دقیق هستیم بر اساس درآمد خانوار حساب می‌شود. در حالی که درآمد با هزینه متفاوت است. یعنی اکنون فرض بر این است که خانوار‌های ایرانی هر چه درآمد دارند را هزینه می‌کنند. اما در دنیای واقعی که اینطور نیست. آن‌هایی که در فرمانیه، زعفرانیه و امثالهم زندگی می‌کنند، درآمدی بسیار بالاتر از مخارجشان دارند. اکنون پرسش این است که درباره شهر تهران رقم ۲۰ میلیون تومان، مشروط بر صاحب خانه بودن محاسبه شده یا خیر. بله در صورت صاحبخانه بودن شاید بتوان گفت این ۲۰ میلیون کفاف خورد و خوراک را با توجه به نرخ تورم می‌دهد. اگرغیر از این روش محاسبه شده است، پس بی رودروایسی، همه کارمندان دولت زیر خط فقر قرار دارند.«
حدود ۲۶ میلیون ایرانی در نیازهای اساسی مانده‌اند
این اقتصاددان در ادامه گفت: »وضعیت اقتصادی به شکلی است که حتی آن که مسکن دارد نمی‌تواند از پس هزینه‌های زندگی بر بیاید چه برسد به آن که مسکن ندارد.
تاکید من بر این است که عدد ۲۰ میلیون بدون در نظر گرفتن هزینه‌های مسکن شبیه به شوخی است. همچنین فراموش نکنیم که راجع به درآمد ما در کشورمان، آمار دقیق نداریم. همه جای دنیا تولید ناخالص ملی با این روش محاسبه می‌شود که مخارج، درآمد و ارزش افزوده را کنار هم قرار دهند. اما ما در بخش درآمدی اطلاعات کافی نداریم. کشور ما درگیر فقر مسکن، بد مسکنی و پدیده‌هایی از جمله خانه‌های اشتراکی است. در ارزیابی ۲۰ میلیونی حتی اگر متوسط درآمد هم اگر ملاک گرفته شده باشد، باز هم دقیق نیست و نمی‌شود گفت درست است.«
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از فرارو،وی افزود: »بنا بر آمار‌های دولتی، ۲۶ میلیون ایرانی توان برآورده کردن نیاز‌های اساسی خود را ندارند. اخیرا مرکز پژوهش‌های مجلس اعلام کرده که در حال حاضر نرخ فقر ما معادل ۳۰ درصد است.
این به معنای آن است که حدود ۲۶ میلیون نفر از ایرانیان توانایی برآورده کردن نیاز‌های اساسی خود را ندارند. درواقع، نرخ فقر شدید در ایران حدود ۵ درصد است. این اعداد و ارقام به ویژه در شهر تهران یک وضعیت خطرناک ایجاد می‌کند و خط فقر ۲۰ میلیون تومانی برای خانواده ۳ نفری، را نمی‌توان یک معیار قابل اتکا دانست.«

نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۴ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۹:۴۶ ق.ظ

دیدگاه


هشت × 4 =