اقتصاد سرمایهداری محیطزیست را به نابودی میکشاند
گروه اجتماعی: یک اقلیمشناس با بیان اینکه اقتصاد صنعتی و سرمایهداری سود محور محیطزیست را به سمت نابودی پیش میبرد، گفت: کل بحران محیطزیست به اقتصاد صنعتی و اقتصاد سرمایهداری بازمیگردد، اقتصاد سرمایهداری از نظر محیطزیست اقتصادی است که اصالت را به تولید بیشتر، فروش و سود افزونتر میدهد، هر اقتصادی که اصالت را به مصرف بیشتر توسط مردم و سود بیشتر برای صاحب سرمایه دهد، اقتصاد سرمایهداری است. حسین اینانلو با اشاره به این موضوع که وضعیت اقلیم رو به بحرانیتر شدن میرود و در این زمینه، اصلاح فرهنگ عمومی با وجود اهمیت فراوانی که دارد، گرهگشای اصلی نخواهد بود؛ اظهار کرد: طبق آماری که اخیراً مؤسسه کوپرنیک منتشر کرده است مقدار افزایش دما از ۱۷۰ سال پیش یعنی نسبت به دوره پیشاصنعتی از ۱٫۵ درجه سلسیوس گذشته و این در حالی است که کارشناسان افزایش دمای ۱٫۲ درجه را حد بحرانی میدانند.
این اقلیمشناس خاطرنشان کرد: محیطزیست فقط اقلیم نیست ولی اقلیم بخش مهم و پایهای آن است؛ محیطزیستِ طبیعتساخت چهار زیرمحیط دارد که: اقلیم، خاک، آب و زیستمندان گیاهی – جانوری را شامل میشود. ما نمیتوانیم این چهار زیرمحیط را از هم جدا کنیم چرا که؛ آنها به صورت یک کل و سیستم باهم در ارتباطند، مسلماً هوا و آبی که آلوده میشود خاک را هم آلوده کرده و خاک آلوده آبخوانها را میآلاید و آبخوانِ آلوده گیاهان را آلوده میکند و این چرخه میتواند چرخه غذایی انسان را ناسالم کند.
وی تصریح کرد: علت اهمیت بسیار اقلیم در مباحث محیطزیستی این است که غذا و آب را میتوانیم انتخاب کنیم و اگر آلوده باشد جایگزینی برایشان بیابیم ولی برای هوا این امکان وجود ندارد از طرفی هوا ارتباط مستقیمی با آب و بارندگی دارد و این ارتباط تا زراعت هم تسری مییابد، بنابراین از این منظر آلودگی هوا و تغییر اقلیم حائز اهمیت بیشتری است.
این کارشناس مسائل محیطزیست بیان کرد: خیلی میشنویم که گفته میشود بیایید در زمینه محیطزیست فرهنگسازی کنیم، اما این یک رفتار شعاری است، مگر موضوع تغییر اقلیم با ایجاد فرهنگ دوستدار طبیعت و اقلیم حل میشود؟ پس نقش صنعت، اقتصاد، مدیریت شهری و حکمرانها در این زمینه چیست؟ فرض کنیم بخشی از مشکل محیطزیست با فرهنگسازی به آن معنا که در جامعه ما مصطلح است قابل حل باشد. فرهنگ چطور ایجاد میشود؟ شعار این مشکل را حل میکند؟ با بیلبوردها در مناسبتهای خاص این مشکل حل میشود؟ پاسخ به طور قطع منفی است، در قدم اول باید نقش فرهنگ عمومی را در تخریب محیطزیست و در ایجاد تغییرات اقلیمی منصفانه و به اندازهای که هست قائل شویم.
اینانلو ادامه داد: کل بحران محیطزیست به اقتصاد صنعتی و اقتصاد سرمایهداری بازمیگردد، اقتصاد سرمایهداری امروز در کل کشورهای دنیا حتی کشورهایی که نظام حکمرانیشان ظاهراً با نظام حکمرانی غرب و سرمایهداری زاویه دارد جاری است، اقتصاد سرمایهداری از نظر محیطزیست اقتصادی است که اصالت را به تولید بیشتر، فروش و سود افزونتر میدهد، هر اقتصادی که اصالت را به مصرف بیشتر توسط مردم و سود بیشتر برای صاحب سرمایه دهد، اقتصاد سرمایهداری است.
وی گفت: اقتصاد صنعتی و سرمایهداری سود محور محیطزیست را به سمت نابودی پیش میبرد، البته در این بین مسائل دیگری هم مطرح است؛ مثلاً جنگها و درگیریها و منازعات منطقهای روی محیطزیست اثر بس تخریبی دارد. در این نقطه میتوانیم در خصوص فرهنگ هم صحبت کنیم، فرهنگ را به افراد جامعه نسبت میدهند و نه به رفتار مدیران و سیاستسازان که اگر بخواهیم با همین برداشت به فرهنگ نگاه و بخواهیم در آن تغییر ایجاد کنیم باید راهکارهای پیش روی خود را بررسی کنیم.این اقلیمشناس اظهار کرد: برای تحقق اخلاق محیطزیست ما باید بنیانهای فکری جامعه را تغییر دهیم. در فرهنگسازی در زمینه محیطزیست نیاز داریم که ۲ بنیان فکری در جامعهای مثل ایران تغییر کند تا ما بتوانیم امیدوار باشیم، یکی اینکه بپذیریم طبیعت فینفسه دارای ارزش و اهمیت است؛ مردم ما و مردم بسیاری از کشورهای جهان طبیعت را خلق شده برای انسان میدانند در حالی که در حقیقت این طور نیست و حتی اگر انسان هم نباشد طبیعت زیبا، دارای احترام و ارزش ماهوی است و دوم اینکه انسان هیچ رجحانی نسبت به بقیه اجزای طبیعت ندارد، از نگاه علم اکولوژی انسان بخشی از طبیعت است و در تعامل متقابل با دیگر موجودیتهای طبیعت است و اگر بخواهد برای خود حق و حقوق خاصی قائل شود همان فاجعهای رقم میخورد که هم اکنون اتفاق افتاده است.
اینانلو بیان کرد: شاید بگویید که این نگاهها هزاران سال پیش هم در بین ابنای بشر وجود داشته اما باید بگوییم که انسان پیش از دوره صنعتی مسلح به ماشین و تکنولوژی نبود و اگر هم طبیعت را مال خود و خود را مالک طبیعت میدانست ابزاری برای تسلط بر طبیعت نداشت اما پس از آمدن ماشین انسان مسلح به ابزاری شد که روحیه ستیز با طبیعت را عملی کرده و نتیجهاش همین اتفاقی شده که امروز آن را میبینیم.به گزارش آراز آذربایجان به نقل از ایسنا، وی گفت: جامعه ایرانی که به شدت تحت تأثیر رسانهها است دانسته یا نادانسته گرفتار نوعی از پروپاگاندا شده است. این رسانهها (رسمی و غیررسمی) افکار جامعه را با یک سری اخبار و شانتاژهای خبری بهسویی میبرند که سود خود را حاصل کنند و این باعث میشود جامعه متوجه نشود که بهطور واقعی در محیطزیستش چه میگذرد.
نوشته شده توسط admin در چهارشنبه, ۲۳ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۶:۱۴ ب.ظ