آسیب هایی که اقتصاد بسته به دهک های فقیر می زند
گروه اقتصادی: آزادسازی اقتصادی به مفهوم کاستن از مقررات و محدودیتهای دولتی در اقتصاد در قبال مشارکت بیشتر بخش خصوصی است. آموزهای که با لیبرالیسم کلاسیک مرتبط است. به همین دلیل، آزادسازی اقتصادی مترادف است با زدودن کنترلهای غیربازاری به منظور تشویق توسعه اقتصادی. آزادسازی اقتصادی حالتی است که هیچ تحمیل غیربازاری برای رتبهبندی نیازها و تخصیص وسایل تولید به واحدهای اقتصادی وجود نداشته باشد.
بررسی رتبه ایران در آزادسازی اقتصادی نشان میدهد که اقتصاد ایران یکی از بستهترین و کنترلشدهترین اقتصادهای دنیاست به طوری که در آخرین گزارش رتبهبندی آزادی اقتصادی ایران در میان ۱۸۰ کشور رتبه ۱۵۵ را کسب کرده است. این در حالی است که اگر شخصی که با ساختار اقتصاد ایران آشنایی چندانی ندارد وارد ایران شود، تصویر اقتصادی در ذهن او نقش خواهد بست که یکی از آزادترین اقتصادهای دنیاست که سرمایهداری در آن همه چیز را بلعیده است! این تناقض تقریباً در مورد اغلب کسانی که اصولاً عملکردها و ساختارهای نظام بازار را نمیشناسند هم صادق است.
اقتصادی که تقریباً ۸۰ درصد آن را دولت به صورت مستقیم و غیرمستقیم، آن هم در مهمترین گلوگاهها کنترل میکند، به ظاهر در ذهن بسیاری، یک نظام اقتصادی رهاشده است که فعالان آن به تنها چیزی که فکر میکنند، چاپیدن هر کسی است که سر راهشان قرار میگیرد!این در حالی است که مهمترین گلوگاه اقتصاد آزاد، یعنی نظام قیمت، همچنان حوزهای است که دولتهای ایران به صورت مبسوطالید خود را نهتنها محق که موظف به دخالت در مکانیسم آن میدانند آنچنان که ابلاغ یک بخشنامه برای عدم الزام به درج قیمت مصرفکننده روی بستههای چیپس، پفک و بیسکویت، چند ماه بیشتر دوام نمیآورد.جدیدترین آمارها گویای آن است که درآمد فقیرترین دهکها در کشورهای با اقتصاد آزاد، به طور متوسط ۱۰ هزار دلار است، در حالی که برای همین دهک در کشورهایی با اقتصادهای بسته، کمتر از هزار دلار است و این دقیقاً نقضکننده ادعای دولتهای مداخلهگر در اقتصاد به نظر میرسد.
به عبارت دیگر، دولتهای مداخلهگر در اقتصاد عملاً با ژستها و شعارهای دهانپرکن و پوپولیستی، همان گروههایی را که مدعی حمایت از آنها هستند در بدترین شرایط ممکن از نظر رفاه اقتصادی قرار میدهند و این بزرگترین تناقض و دروغ است که یک دولت مداخلهگر در اقتصاد، مدام قصد دارد آن را در ذهن مخاطب خود بکارد که مداخلهگری او، مطلوبیت گروههای کمدرآمد را هدف قرار داده است.
علاوه بر این، اغلب نابسامانیهای پسینی مداخله دولت در اقتصاد به خیرخواهی دولت حواله میشود به این صورت که کارگزاران دولتی پس از عیان شدن تاثیرات مخرب رفتارهای مداخلهگرانه خود در اقتصاد، مدعی میشوند که اولاً حتی اگر اشکالی هم به وجود آمده، از سر خیرخواهی بوده و نه به عمد و ثانیاً، چنانچه این مداخله صورت نمیگرفت، وضعیت از آنچه هست، بدتر میشد. مدعایی گزاف که ناشی از عدم درک و شناخت درست مکانیسمها و فرآیندهای اقتصاد است.
اقتصاد ایران بسان بدن معتادی است که چند دهه، با دوز بالا به مصرف مخدرهای کشنده نفت، قیمتگذاری دستوری، بیثباتی سیاستگذاری و انواع مخدرهای دیگر که هر کدام به تنهایی قادرند یک بدن سالم را تبدیل به یک جسم نحیف و بیمصرف کنند، گرفتار بوده است. بدون شک، در فرآیند نجات این بیمار محزون، اولین گام، نجات او از دست و حضور پدرخوانده (دولت) است. قطعاً در مراحل اولیه این فرآیند، همان اندک کارایی بیمار محزون و بیرمق ما، با نقص شدید عملکردی مواجه خواهد شد و این تجربهای است که تمام بیماران معتاد ناگزیر به طی آن هستند. اما تا وقتی که پدرخوانده و ذینفعان زیادهخواه اعتیاد این معتاد همچنان در کمین و مترصد سوءاستفاده از موقعیت نزار او هستند، امیدی به بهبود او نیست.
به یک تعبیر، اقتصاد ایران را میتوان بیمار محتضری تصور کرد که پزشکان متعددی با ساختار فکری متفاوت و اغلب متضاد، بر بالین آن گرد آمدهاند. برخی از آنان همچنان بر طبل پارادایم روشهای درمانی عهد عتیق که بطلان آن به اثبات رسیده میکوبند و برخی دیگر با نداشتن اعتقاد به کارایی روشهای درمانی متروک، منافعشان را در کاربست همان روشها میبینند. معدود هستند کسانی که حال بیمار برایشان در اولویت است. لازمه این مهم بنا بر تجربه کشورهایی که این مسیر را طی کردهاند، حرکت نظاممند به سمت آزادسازی اقتصادی و سپردن مسوولیت آن به بازاری است که دولت صرفاً نقش تنظیمکننده و داور را در آن بازی میکند و نه آنکه خود را در مقام یک بازیگر که رقیب بازار است قرار دهد.
بخشی از هیات حاکمه ایران نگرانیهای ایدئولوژیک دارد و گروهی نیز هستند که اقتصاد دولتی منبع ارتزاق رانتهای بیحساب آنان است که نتیجه اشتراک مساعی این دو گروه نیز آچمز شدن اقتصاد ایران است.
از سوی دیگر، تجربه اغلب کشورهایی که گام در مسیر آزادسازی اقتصادی گذاشتهاند نشان میدهد که مرزهای قدرت سیاسی و ثروت در آنها جابهجا شده است، گروههایی برآمده و گروههایی فرو میافتند، سبک زندگی و شاکله اجتماعی- فرهنگی گروههای اجتماعی با تغییرات وسیعی مواجه میشود و حتی تعلقات و نوع نگاه آنها به حوزههای مختلف فرهنگی- اجتماعی نیز دستخوش دگرگونی عمیق میشود.
به گزارش آرازآذربایجان به نقل از ایرنا ، به نظر میرسد اینجا درست همان جایی است که نگرانی گروه ایدئولوژیمحور را برانگیخته است که نتیجه آن نیز، مقاومت شدید در مقابل هر نوع کاهش مداخله و آزادسازی اقتصادی است.
Arazazarbaijan.aghtesadi@gmail.com
نوشته شده توسط admin در شنبه, ۲۲ اردیبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۵۹ ق.ظ