گروه فرهنگي:پيشرفت هوش مصنوعي، بدون شک تأثير عميقي بر نقد ادبي خواهد گذاشت.
اين فناوري ميتواند ترجمههاي دقيقتري از متون نظري ارائه دهد و دسترسي به نظريههاي جهاني را تسهيل کند. با اين حال، حتي با وجود هوش مصنوعي، نياز به مترجمان حرفهاي که بتوانند خروجيهاي اين فناوري را اصلاح و تکميل کنند، همچنان باقي است.
مريم حسيني، استاد تمام گروه زبان و ادبيات فارسي دانشگاه الزهرا، پژوهشگري برجسته در حوزه نقد ادبي، ادبيات عرفاني، سناييپژوهي و مطالعات زنان است. او متولد 1341، عضو وابسته فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي و رئيس انجمن نقد ادبي ايران از سال 1394 است. حسيني جوايزي چون جايزه پروين اعتصامي براي کتاب »مکتبهاي ادبي جهان« (1396)، جايزه کتاب سال تبريز براي تصحيح »مقامات شيخ حسن بلغاري« و عنوان سرآمد آموزشي کشور (1400) را دريافت کرده است. پژوهشهاي او بهويژه در نقد ادبي با رويکردهاي نوين، جايگاه ويژهاي در ادبيات فارسي دارد.
از حسيني در حوزه نقد ادبي، آثار متعددي به چاپ رسيده است. او در کتاب »نقد فمينيستي آثار زنان در ادبيات« به تحليل شعر و نثر زنان از مشروطه تا دهههاي 50 و 60 ميپردازد و ويژگيهاي ادبيات زنانه را بررسي ميکند. در مقاله »روانشناسي اسطوره و داستان؛ رويکردي نوين در نقد ادبي« با استفاده از نظريههاي روانشناختي، نقدي نو به متون اسطورهاي و عاميانه ارائه ميدهد. همچنين، در »بازنمود موضوع و شگردهاي ادبي در آثار بهرام بيضايي« تکنيکهاي ادبي و موضوعات آثار بيضايي را تحليل کرده است. اثر ديگر او، »نقد ساختگرايي تکويني رمان همسايهها اثر احمد محمود«، پيوند فرم ادبي و مسائل اجتماعي را کاوش ميکند.حسيني در تصحيح متون کهن نيز فعال است و آثاري چون »حديقهالحقيقه« سنايي (تشويقي کتاب سال 1383) و »معراجنامه ايلخاني« را تصحيح کرده است. کتاب »ريشههاي زنستيزي در ادبيات کلاسيک فارسي« نيز از آثار کليدي او در بررسي مسائل جنسيتي است. او با بيش از صد مقاله و چندين کتاب، نقد ادبي مدرن در ايران را ارتقا بخشيده و نقش مهمي در مطالعات ادبي ايفا کرده است. در ادامه پرونده بررسي وضعيت نقد ادبي در ايران، با وي گفتوگويي داشتهايم که ميخوانيد:
با توجه به شرايط کنوني فرهنگي، اجتماعي و سياسي در ايران، وضعيت نقد ادبي در کشور را چگونه ارزيابي ميکنيد و چه عواملي بر کيفيت و رشد آن تأثيرگذار هستند؟
وضعيت نقد ادبي در ايران بهطور مستقيم تحت تأثير فضاي فکري، فرهنگي و اجتماعي حاکم بر جامعه است. ادبيات هر ملتي در بستري شکل ميگيرد که وابسته به ميزان آزادي، پيشرفت و فرصتهاي موجود در آن جامعه است. در جوامعي که از نظر فرهنگي و اجتماعي غني هستند و آزاديهاي فکري در آنها فراهم است، ادبيات و بهتبع آن نقد ادبي به شکوفايي ميرسد و حتي در سطح جهاني، جوايز مهمي کسب ميکند. در ايران، به دليل وجود موانع و چالشهاي متعدد در فضاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي، ادبيات و نقد ادبي نيز با محدوديتهايي مواجه است. طبيعتاً نقد ادبي ما نيز پيرو همان وضعيتي است که ادبيات کشور دارد.
آيا روششناسي نقد ادبي در ايران با استانداردهاي جهاني همگام است؟ به عبارت ديگر، آيا نظريههاي ادبي مطرح در جهان، در ايران بهکار گرفته ميشوند و اگر بله، آيا درست به کار گرفته ميشوند؟
بحث همگام بودن نقد ادبي ايران با جهان، پرسشي گسترده و پيچيده است. برخي از نظريههاي ادبي مطرح در جهان در ايران نيز مورد توجه قرار گرفتهاند، اما اينکه آيا اين نظريهها بهدرستي بهکار گرفته ميشوند، جاي تأمل دارد. ادعاي همگامي کامل با نقد ادبي جهاني ادعايي بزرگ است و به نظر ميرسد که در حال حاضر چنين همگامي بهصورت کامل وجود ندارد. وقتي از پژوهشهاي انتقادي در سطح جهاني صحبت ميکنيم، بايد به گستره وسيعي از تحولات نقد ادبي در شرق و غرب عالم آگاه باشيم، که اين سطح از آگاهي در ايران بهطور کامل محقق نشده است.
تأثير فضاي مجازي و رسانهها بر گسترش تفکر انتقادي و نقد ادبي در ايران چيست و چگونه اين ابزارها به عموميسازي نقد ادبي کمک کردهاند؟
فضاي مجازي و رسانهها تأثير فوقالعادهاي در گسترش تفکر انتقادي و نقد ادبي داشتهاند. يکي از مهمترين پايههاي نقد ادبي، توانايي تحليل لايههاي مختلف يک متن است. فضاي مجازي، اگر بهدرستي استفاده شود، ميتواند فرصتهاي بينظيري براي عموميسازي نقد ادبي فراهم کند. اين فضا بهويژه براي مخاطبان عام، که ممکن است حوصله يا فرصت مطالعه کتابهاي تخصصي نقد ادبي را نداشته باشند، امکان دسترسي سريع و کاربردي به نظريههاي ادبي را فراهم ميکند. رسانهها با سادهسازي مفاهيم نقد ادبي، آنها را براي عموم مردم قابل فهم ميکنند. اين تلاشها، هرچند جايگزين نقد آکادميک نميشوند، اما به فراگيري و گسترش نقد ادبي کمک ميکنند.
در کنار دانشگاهها، رسانهها ميتوانند نقش بسيار مؤثري در توسعه نقد ادبي ايفا کنند.
رابطه بين نقد ادبي و توليد ادبيات در ايران چگونه است؟ آيا نقد ادبي ميتواند به خلق آثار ادبي باکيفيتتر کمک کند؟
بله، نقد ادبي همواره به خلق آثار ادبي باکيفيتتر کمک کرده است. در همه جاي جهان، نقد ادبي و ادبيات بهصورت همزمان و پا به پاي يکديگر پيشرفت کردهاند. هرگاه جامعهاي منتقدان ادبي برجستهاي داشته، نويسندگان و شاعران برجستهاي نيز در آن ظهور کردهاند و بالعکس. غناي ادبي يک جامعه نشاندهنده غناي نقد ادبي آن و غناي نقد ادبي نشانهاي از پويايي ادبيات است. اين دو عنصر بهصورت متقابل، يکديگر را تقويت ميکنند و نميتوانند بدون يکديگر به حيات خود ادامه دهند.
با توجه به پيشرفتهاي اخير در فناوري هوش مصنوعي و تأثير آن بر حل مشکلات زباني، مانند ترجمه متون، چشمانداز نقد ادبي در ايران در آينده چگونه خواهد بود؟
پيشرفت هوش مصنوعي، بدون شک تأثير عميقي بر نقد ادبي خواهد گذاشت. اين فناوري ميتواند ترجمههاي دقيقتري از متون نظري ارائه دهد و دسترسي به نظريههاي جهاني را تسهيل کند. با اين حال، حتي با وجود هوش مصنوعي، نياز به مترجمان حرفهاي که بتوانند خروجيهاي اين فناوري را اصلاح و تکميل کنند، همچنان باقي است. هوش مصنوعي ميتواند دنياي نقد ادبي را متحول کند و آن را به سمتي متفاوت از آنچه در سالهاي گذشته تجربه کردهايم، هدايت کند.
آيا نکته يا موضوع ديگري در رابطه با وضعيت نقد ادبي در ايران وجود دارد که بخواهيد به آن اشاره کنيد و در پرسشهاي مطرحشده پوشش داده نشده باشد؟
يکي از مهمترين موانع نقد ادبي در ايران، محدوديتهاي فرهنگي و اجتماعي موجود است. اين محدوديتها باعث ميشوند که نويسندگان و شاعران نتوانند به راحتي آثار خود را خلق کنند و منتقدان نيز در نقد اين آثار با احتياط عمل کنند. اين احتياطها مانع از آن ميشود که نقد ادبي به عمق و فهم کامل متن دست يابد.
به گزارش آرازآذربايجان به نقل از ايبنا، بهبود وضعيت فرهنگي و حرکت به سمت آزادانديشي ميتواند به پويايي ادبيات و نقد ادبي کمک کند.
.Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com