فساد، رانت، ناکارآمدی؛ چرا به اینجا رسیده ایم
گروه اجتماعی: کاش در ایران نهاد نظرسنجی خصوصی نیرومند وجود داشت و با استفاده از گردش آزاد اطلاعات میتوانست در تولید و توزیع برخی شاخصهای اجتماعی و اقتصادی به طور مثال میزان رضایت شهروندان از وضعیت موجود اطلاعات واقعی کسب میکرد.
کارشناسان اما با نگاهی از سر اشاره باوردارند هیچ گروه اجتماعی درایران حال وروز خوشی ندارد. چرا به اینجا رسیده ایم؟ ماهیت و شکل حکمرانی در ایران گونهای بوده که دولتهای گوناگون از ۱۳۴۰ تا امروز توانستهاند با وصل کردن خزانه ریالی و ارزی دولت به شیر صادرات نفت، دهههای تازه پشت سر گذاشته را حتی با انبوهی از همه تنگناها به صورت یکجا و در یک ظرف ریخته و تا ۱۴۰۰ با خود بکشند. حالا اما در شروع سال ۱۴۰۰ با جامعهای سرشار از انواع مشکلات روبهرو هستیم و به نظر میرسد شیرازه اقتصاد ایران از هم پاشیده و پیامدهای این رخداد دیر یا زود بخشهای دیگر مثل سیاست، فرهنگ و امور اجتماعی را متاثر میکند.
برای اینکه ببینیم چرا به اینجا رسیدهایم که جامعه ایرانی از آینده هراس دارد پیش از هر کاری باید جنس دولت در ایران را بشناسیم تا بتوانیم پاسخ دقیقتری به این پرسش بدهیم. با دقت در تعریف ماهیت همه دولتهای ایران و نیز با کمی مدارا و چشم فروبستن از جزئیات فنی- البته نگاه سیاسی پررنگ و تمامعیار- و با توجه به برخی اصول قانون اساسی و با توجه به گرایش نهادهای اصلی قدرت در ایران میتوان نهاد دولت در ایران را در بستر اقتصاد دولت رفاهی معرفی کرد.
همانطور که در اصل ۲۹ قانون اساسی ایران و سایر اصلهای مربوط به وظایف نهاد دولت گنجانده شده است، دولت ایران موظف به تامین آموزش و بهداشت رایگان، تامین شغل و مسکن و برخی دیگر از خواستهها و نیازهای دیگر انسانی است. این وظایفِ بر دوش دولت نهادهشده در قانون اساسی، دولتهای ایران را دستکم به لحاظ نظری و قانونی در دسته دولتهای رفاه قرار میدهد. دولتهای ایران با استفاده از صادرات نفت و درآمد به دست آمده از آن نقش یک دولت رفاهی را با ناکارآمدیهای ویژه دنبال میکرد اما حالا سه سال است درآمد نفت قطع شده یا آنقدر است که تنها نیازهای دفاعی و واردات کالاهای اساسی را پوشش میدهد.
دولت روحانی بدشانسترین دولت بود که پول نفت را از دست داد اما از جیب آیندگان برداشت کرده و نیازهایش را به هر شکل که بود برطرف کرد اما در متن و بطن جامعه ایرانی یک تحول بنیادین رخ داده که دیگر از سوی کسی انکار هم نمیشود. این رخداد رسیدن جامعه به نقطه عطف در منحنی رضایت و سرازیر شدن میزان رضایت است. دولت دوازدهم دیگر پولی ندارد که به نهادهای بالادستی و نهادهای نظارتی بدهد و آنها از صف راضیها به صف ناراضیها پیوستهاند، دولت دوازدهم دیگر پولی ندارد که به کارگران بدهد و آنها را در جریان مسابقه مزد و بهرهوری در کار حمایت کند پس کارگران نیز ناراضی هستند.
کادر آموزش و بهداشت ایران زیر بار فشارها و ناتوانی دولت در افزایش مزد و حقوق به دلیل کمبود بودجه رفاهی ناراضی هستند، روزنامهنگاران، فوتبالیستها، نویسندگان، روشنفکران و کشاورزان و نیز کارمندان دولت و از اینها مهمتر بازیگردانان و بازیگران اصلی سیاست و اقتصاد نیز ناراضی هستند. واقعیت این است که در هر دورهای از تاریخ معاصر که درآمدهای به دستآمده از صادرات نفت در اندازههای بالا بوده است و دولت میتوانسته سهم هر قشر اجتماعی را در توزیع رانت و یارانه بدهد منازعه و مجادلههای کمتری بوده است، اما وقتی سرچشمه رانت باریک و باریکتر میشود، تنگناها افزایش مییابد.
به گزارش آراز آذربایجان به نقل از شعار سال، اگر بخواهم خلاصه بگویم که چرا اکنون با جامعهای با انبوه تنگناها و مسائل حلنشده روبهرو هستیم باید تصریح کنم نهادهای حاکم بر سرنوشت ایرانیان به دلیل فساد فزاینده و ناکارآمدی برخاسته از آن و کاهش میزان منابع آرامکننده اقشار به این وضعیت رسیده است. حالا دیگر پولی در بساط نمانده که برای خرید گندم کشاورزان داده شود یا به کارمندان اضافهکار داده شود و مزد کارگران افزایش متناسب با تورم را تجربه کند یا کارفرمایان را از پرداخت مالیات معاف کند.
Razazarbaijan.ejtemai@gmail.com
نوشته شده توسط admin در سه شنبه, ۳۱ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۰۱ ق.ظ