ARAZAZARBAIJAN

به‌جاي استفاده ابزاري از هويت ملي، آن را پاس بداريم


 به‌جاي استفاده ابزاري از هويت ملي، آن را پاس بداريم

مظاهر گودرزي

گروه جامعه: جنگ دوازده روزه تخريب‌هاي زيادي داشت، تعداد زيادي در اين جنگ شهيد شدند و آسيب‌هاي زيادي به برخي از زيرساخت‌هاي کشور تحميل شد، اما همين جنگ درس‌هاي زيادي هم داشت، مثل توجه به ايده همبستگي يا ايده وطن، تجربه اين دوازده روز نشان داد همگرايي چه‌طور مي‌تواند سختي‌ها را قابل تحمل‌تر کند، يا اين‌که ايده ايران چقدر مي‌تواند سبب‌ساز اتحاد شود، به‌نظر مي‌رسد اگر از اين دوازده روز درس گرفته شود برخي رويکردها بايد تغيير کند، طوري‌که سياست‌گذاري‌هاي انحصار طلبانه کنار گذاشته شود و با اعتماد به تکثر جامعه زيست اجتماعي مردم به رسميت شناخته شود.


فعلاً از صداي انفجار و شليک ضدهوايي خبري نيست، حرف و حديث زياد است که دوباره شروع مي‌شود اما مردم اميدوار هستند صلح پايدار بماند، مردمي که به‌نظر مي‌رسد از سخت شدن جريان زندگي کم خسته نباشند اما در تجربه جنگ 12روزه مسائل را با يکديگر عجين نکردند، پشت ايده ايران ايستادند تا شر جنگ از بالاي سر وطن برداشته شود. حالا به همه‌ي تجربه‌هاي گذشته يک تجربه ديگر هم اضافه شد، شروع يک جنگ نزديک‌تر از چيزي‌ست که گمان مي‌شود و تاب‌آوري در آن بيشتر از هر چيزي به همبستگي نياز دارد؛ مردم در آزمون همبستگي بازهم نمره قبولي گرفتند ولي پايدار ماندنش نياز به توجه دارد، حالا پاسخ حاکميت به همراهي مردم تعيين کننده است، پاسخي که مي‌تواند زنجير همبستگي را گسترده و محکم کند.
زندگي اجتماعي بر مردم سهل‌تر شود
در سال‌هاي اخير مسئله اعتماد حاکميت به جامعه و برعکس همواره مطرح شده است، اعتمادي که با برخي رويکردهاي انحصارطلبانه بيشتر و بيشتر آسيب ديد، اما امروز که به‌نظر مي‌رسد فرصت جبران وجود دارد چه بايد کرد و حاکميت بايد چه رويکردي را با جامعه درپيش بگيرد. محمد سعيد ذکايي، جامعه‌شناس و عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي دراين‌باره مي‌گويد: »زندگي روزمره مردم بايد براي سياست‌هاي حاکميت اولويت پيدا کند، بايد زندگي اجتماعي بر مردم سهل‌تر شود و از تنش‌هاي ناخواسته و غيرضروري که گاهي به آن دامن زده مي‌شد جلوگيري شود، قطبي کردن جامعه يا استاندارد گذاري براي جامعه مواردي هستند که بايد با دور انديشي کنار گذاشته شوند.«
رسميت دادن به زندگي اجتماعي اهميت دارد
اين استاد دانشگاه بازگشت آرامش به شهر را در گروي نزديک شدن حاکميت به خواست عمومي مردم مي‌داند و معتقد است براي چنين هدفي بايد مرزبندي‌هاي مجاز و غيرمجاز را کنار گذاشت و به انتخاب مردم در مواجهه با تغييرات اجتماعي اعتماد کرد: »هم‌مسير شدن با جريان زندگي مردم مي‌تواند سبب‌ساز تزريق آرامش به جامعه شود، حاکميت به‌جاي اين‌که تغييرات اجتماعي را با قالب‌هاي سخت‌گيرانه گرفتار مرزهاي مجاز و غيرمجاز کند مي‌تواند به تصميم عمومي براي مواجه شدن جامعه به اين تغييرات اعتماد کند، در واقع قانون براي رفاه و آرامش همه باشد، به تعبير ديگر رسميت دادن به زندگي اجتماعي اهميت دارد، براي چنين ديدگاهي واقعيت اجتماعي و سياسي اولويت پيدا مي‌کند، به بيان ساده‌تر وقتي مردم احساس کنند که دولت در دغدغه‌هاي اجتماعي آن‌ها سهيم است يا با آن هم‌نوايي دارد، يا براي تامين زندگي اجتماعي آن‌ها تلاش مي‌کند بديهي است که چنين جامعه‌اي در موقعيت خطير سياسي مانند همين جنگ دوازده روزه مسئوليت‌پذيري بيشتري را از خود به نمايش مي‌گذارد.«
واقعيت زندگي اجتماعي مردم به نفع برخي سلايق مصادره شد
اگر حوادث سال‌هاي گذشته را مرور کنيم بعيد به‌نظر مي‌رسد با دوگانه دولت و ملت مواجه نشويم، دوگانه‌اي که در آن واقعيت زندگي اجتماعي مردم به رسميت شناخته نشد، شايد نوعي انحصارطلبي سبب شد تکثر ناديده گرفته شود؛ذکايي هم‌نوايي حاکميت با زيست اجتماعي مردم را کليد واژه همبستگي ملي مي‌داند: »همبستگي ملي در امتداد هم‌نوايي حاکميت با زيست اجتماعي مردم شکل مي‌گيرد، در سال‌هاي گذشته واقعيت زندگي اجتماعي مردم و واقعيت تغييرات آن به‌رسميت شناخته نشد، يا اين واقعيت‌ها به‌نفع سليقه‌اي مصادره شد، چنين رويکردي سبب‌ قهر و فاصله گرفتن شد، اما همين دوازده روز نشان داد اگر هم‌نوايي ميان جامعه و حاکميت ايجاد شود چقدر مي‌توان به نفع هر دو باشد، مردم نهايت شکوه را در اين دوازده روز به نمايش گذاشتند. اگر به دغدغه و زندگي مردم بي‌تفاوت باشيم دشواري‌هاي جدي‌اي ايجاد مي‌شود و دوگانه دولت و ملت پررنگ‌تر خواهد شد، يکي از درس‌هايي که اين تجاوز نظامي مي‌تواند داشته باشد اين است که ايران مي‌تواند براي همه باشد تا يک نگاه فراگير در دستور کار سياست‌گذاري قرار بگيرد، بايد از گفتمان‌هاي انحصارطلب فاصله گرفت.«
ايراد ندارد سليقه‌هاي مختلف صدا و تريبون داشته باشند
تک‌صدايي چيزي براي خير عموم ندارد، اين‌که از تمام ظرفيت‌هاي موجود و تمام تريبون‌ها همچنان صداي يک سليقه خاص شنيده شود چيزي جز پافشاري روي سياست‌هاي گذشته نيست، سياست‌هايي که سبب شدند اعتماد عمومي آسيب‌هاي زيادي را تحمل کند، اما حالا چه بايد کرد، همچنان تريبون‌ها در حصر صداهايي باشند که آرامش مردم و همبستگي را نشانه مي‌گيرند؟
محمد سعيد ذکايي با اشاره به اهميت شنيده شدن صداي مردم از تريبون‌هاي مرسوم مي‌گويد: »شنيده شدن صداي منحصر از تريبون‌ها محصول چندين سال است و شايد کنار گذاشتن آن هم نياز به زمان داشته باشد، اما نماينده داشتن مردم در تريبون‌هاي مرسوم اهميت دارد، اين‌که صداي مردم هم شنيده شود مي‌تواند هم‌نوايي را بيشتر کند، اين‌که مردم در قالب انجمن‌ها خودشان متولي اصلي برخي مسائل باشند در مسير همبستگي موثر است، به نظرم مي‌شود با اعتماد بيشتر به فضاي انجمني و حوزه مدني فضاي عمومي را تقويت کرد، ايراد ندارد سليقه‌هاي مختلف صدا و تريبون داشته باشند، اين‌که خواسته شود با چارچوب عمودي و از بالا به پايين تکليف همه چيز را مشخص کنند و به جاي مردم تصميم بگيرند مي‌تواند مخاطره‌آميز باشد، بنابراين از اين به بعد افرادي که تريبون دارند را بايد به سمتي هدايت کنند که اصل وفاق و همگرايي کمتر آسيب ببيند، صداي‌هايي که از تريبون‌ها به گوش مي‌رسند نبايد مرزبندي ايجاد کنند و مجدد فضا را خوب يا بد کنند، چراکه منافع ملي نبايد تضييع شود.«
وقتي خاک و سرزميني وجود نداشته باشد وجود خيلي از چيزها بي‌معني مي‌شود
ميان همه دوگانه سازي‌ها دوگانه‌ي اسلامي-ايراني سبب‌ساز آسيب‌هاي زيادي شد، اگرچه امکان پذير نبود اما انگار برخي تلاش داشتند ايراني بودن را به حاشيه ببرند يا حداقل در اوليت‌بندي‌ها آن را اولويت دوم بدانند، اما درهمين جنگ دوازده روزه نشان داده شد چه‌طور ايده ايران و وطن مي‌تواند سبب‌ساز اتحاد و همگرايي شود.
به گزارش آراز آذربايجان به نقل از خبرآنلاين،عضو هيات علمي دانشگاه علامه طباطبايي دراين‌باره مي‌گويد: »شکاف ايجاد شده ميان دولت و ملت حاصل اولويت دادن به مرزبندي‌هاي ايجاد شده ميان ديانت-مليت يا تجدد-سنت است، يک سياست‌گذاري موفق مي‌تواند اين چندگانه‌سازي‌ها را ترميم کند و اين موارد را بدون اولويت دادن کنار يکديگر قرار بدهد، اساساً وقتي خاک و سرزميني وجود نداشته باشد وجود خيلي از چيزها بي‌معني مي‌شود، اين قبيل دوگانه‌سازي‌ها حاصل منافع سياسي برخي بوده، اما در بزنگاه‌هاي مهم تحقق شعار ايران براي همه طلب مي‌کند ما از اين دوگانه‌ها فاصله بگيريم و ايراني بودن و مسلمان بودن را جدا از هم فرض نکنيم، آن‌چه مخرج مشترک همه ماست همين سرزمين و تاريخ آن است، در همه جاي دنيا ايده دفاع از خاک و سرزمين مقدس است. اميدوارم از اين به بعد به‌جاي استفاده ابزاري از شناسه‌هاي هويت ملي و سرزميني اين‌ها را يک ميراث جمعي همه ايراني‌ها با همه تفاوت‌هايي که با يکديگر داريم بدانيم و آن را پاس بداريم.«


برچسب ها:

تاریخ: 1404/04/16 08:13 ق.ظ | دفعات بازدید: 1743 | چاپ


مطالب مشابه dot
آخرین اخبار dot
مشاهده مشخصات مجوز در سامانه جامع رسانه‌های کشور