بازنشستگي با طعم تلخ بيمه بيکاري
بازنشستگي با طعم تلخ بيمه بيکاري
گروه تحليل :کارفرمايان هميشه و همواره به دنبال نيروي کار تازه نفس و ارزان هستند و هر طور که بتوانند از شر نيروهاي قديمي خلاص ميشوند؛ آن وقت کارگري که در ساختار بيحقوقي و بيتشکلي، بايد فقط »بله چشمگو« باشد و قدرت تعيين سرنوشت خود را ندارد، در چاهِ تعديل ميافتد و تا پايان عمر طناب نجاتي براي رهايي از اين چاه ويل نمييابد.
بداقبالي بيش از اين نميتوان سراغ داشت که کارگري که 28 سالِ تمام صاحب شغل و درآمد بوده و حقوق نسبتاً بالايي هم داشته، در دو سال آخر اشتغال، با تيغ تيز اخراج کارفرما آشنا شود. اخراج يا به زبانِ سرمايهدارانِ حاميِ مقرراتزدايي »تعديل«، در دو سال آخر اشتغال کارگران سرنوشت آنها را عوض ميکند و به ناکجا ميکشاند.
کارگري که با خود حساب کرده مستمري بازنشستگياش قرار است معدل حقوق دو سال آخر کارش باشد، ناگهان همه حسابهايش را درهم ريخته ميبيند؛ يک روز صبح، صبحي که با روزهاي قبل در ظاهر هيچ فرقي ندارد، از خوب برميخيزد و به اميد کمتر از دو سال ديگر که قرار است بازنشست شود، سر کار ميرود؛ اما کارفرما به ناگاه مثل اجل معلق ظاهر ميشود، بالاي سرش ميايستد و ميگويد شرمنده ما نيروي مازاد داشتيم و شما را هم تعديل کرديم!
هيچ توضيحي هم نميدهد که چرا کارگري که قرار است يک سال يا شش ماه ديگر بازنشست شود، اخراج شده است! مگر نميداند اخراج در دو سال آخر کار، همهي معادلات زندگي کارگر و خانوادهي او را به هم ميريزد و به آني زندگي يک خانواده زحمتکش زيرو رو ميشود؟
»هرچه رشته بوديم پنبه شد«؛ اين را محمد ميگويد؛ کارگري که از خاطرات خود در مجتمع فولاد قروه روايت ميکند؛ وقتي که در سالهاي پاياني دهه 90 اين مجتمع فولادي با تصميم ناگهاني سهامداران اصلي تعطيل شد، محمد کمي بيشتر از يک سال تا بازنشستگي راه داشت؛ کارگر متخصص کورههاي ذوب که آن زمان بيشتر از دو برابر حداقل دستمزد، حقوق ميگرفت، مجبور شد به بيمه بيکاري پناه ببرد و قطعاً هيچ مصيبتي بالاتر از بازنشستگي با طعم تلخ بيمهي بيکاري نيست.حقوق بازنشستگي بر اساس ميانگين حقوق 2 سال آخر پيش از بازنشستگي محاسبه ميشود. اگر در اين 2 سال از بيمه بيکاري استفاده شود، مقرري ناچيز بيکاري در محاسبه حقوق بازنشستگي نقش خواهد داشت و بنابراين مستمري دريافتي زمان بازنشستگي به ميزان قابل توجهي کاهش مييابد.
بر اين اساس، کارشناسان روابط کار ميگويند افرادي که 2 سال با بازنشستگي فاصله دارند و حقوق آنها بالاتر از حقوق بيمه بيکاري و حداقل دستمزد است نبايد از بيمه بيکاري استفاده کنند؛ اما اين »نبايد« براي کارفرمايان معنايي ندارد، هر زمان که بخواهند و هر طور که ميلشان بکشد، کارگران را به بهانه نيروي مازاد و تعديل، اخراج ميکنند و نه براي آنها و نه براي ادارات کار مهم نيست که اين اخراج ناگهاني چه بلايي بر سر آينده کارگر نازل ميکند.
قانونگذار ميزان مقرري بيمه بيکاري را 55 درصد متوسط حقوق و دستمزد بيمه شده در نظر گرفته است که براي افراد تحت تکفل به ازاي هر فرد 10 درصد و حداکثر براي 4 فرد قابل افزايش است. اين رقم وقتي مبناي محاسبه حقوق بازنشستگي کارگران قرار ميگيرد، مستمري بازنشستگي را تا سطح حداقل يا زير حداقل پايين ميکشاند و اين حقوق ناچيز بازنشستگي براي يک کارگر متخصص که عمري حقوق بالا گرفته، شبيه يک مصيبت تمام عيار و تمام نشدنيست.
رحمان، يکي از همکاران محمد در همان مجتمع فولاديِ به ناگاه تعطيل شده که او هم آن زمان نزديک يک سال تا بازنشستگي فاصله داشته، ميگويد مجبور شده پولي را به صورت صوري به يک کارفرماي ديگر بپردازد تا در چند ماه باقيمانده تا زمان بازنشستگي برايش حق بيمه بالاتر از حداقل رد کند؛ او تاکيد ميکند »پشتک وارو زدم و پول از جيب دادم تا توانستم با حقوقي تقريبا برابر با حقوق خودم بازنشست شوم.«.
مريم، زني سرپرست خانوار که سالها در يک شرکت توليدي کار کرده، سرنوشت مشابهي دارد؛ او در نهايت نتوانسته حق خود را بگيرد و با بيمه بيکاري بازنشست شده: »شرکت 6 ماه مانده به بازنشستگيِ ما اعلام انحلال کرد و ما را اخراج کرد؛ به در و ديوار زديم، وکيل گرفتيم، شکوائيه به اداره کار نوشتيم، اما هيچ کدام افاقه نکرد؛ خلاصه کارفرما قويتر بود. خيلي از ما با بيمه بيکاري بازنشست شديم؛ در حقمان ظلم شد؛ سي سال کارگري کرده بوديم و شش ماه به پايان کار شرکت را منحل کردند، بعد از چند هفته وسط همان شرکت ديوار کشيدند و با نام ديگر کار را ادامه دادند؛ فقط ما در آتش سوختيم، بي هيچ جرمي..« اين زنِ کارگر تا آخر عمر بايد با حقوقي بسازد که خيلي کمتر از استحقاقش هست؛ هيچ کس به دادش نخواهد رسيد.
کارگران به اميد بازنشستگي سالها کار سخت را تحمل ميکنند، سعي ميکنند خود را پله به پله از نردبان شکستهي پيشرفت بالا بکشند، اما فقدان تشکلهاي مستقل و قدرتمند، رواج قراردادهاي موقت و همه کاره بودن کارفرما در محيط کارگاه، کار را خراب ميکند و اميدها را نااميد ميسازد؛ غول اخراج هميشه در کمين است، حتي وقتي کمتر از يک سال تا بازنشستگي فاصله داري.
به گزارش آرازآذربايجان به نقل از ايلنا فکارفرمايان هميشه و همواره به دنبال نيروي کار تازه نفس و ارزان هستند و هر طور که بتوانند از شر نيروهاي قديمي خلاص ميشوند؛ آن وقت کارگري که در ساختار بيحقوقي و بيتشکلي، بايد فقط »بله چشمگو« باشد و قدرت تعيين سرنوشت خود را ندارد، در چاهِ تعديل ميافتد و تا پايان عمر طناب نجاتي براي رهايي از اين چاه ويل نمييابد؛ مريم تا پايان عمر حقوقش کمتر از حداقل است، چندرغاز مستمري که به آن»آب باريکه« هم نميشود گفت؛ اين زنِ رانده از همه جا ميگويد: چرا سزاي سي سال کارگري، آخر کار اين شد؟!
تاریخ:
1403/05/30 09:06 ق.ظ
|
دفعات بازدید: 37 |
چاپ