گروه فرهنگي:چرا »گرنيکا« اثر پابلو پيکاسو نقاش اسپانيايي همواره مهم است؟ آيا سياست و نگاه ضدجنگ هنرمند اين مانايي را رقم زده است؟ »آرت نيوز« به تازگي با مراجعه به منابع معتبر، اين موضوع را مورد تحليل قرار داده است. پابلو پيکاسو را شايد بتوان يکي ازجنجاليترين نقاشان تاريخ هنر دانست.
او طي دوران حياتش آثار متعددي را خلق کرد، اما هيچ کدام از آنها به اندازه گرنيکا بار سياسي ندارد. هاوارد هال طي نگارش گزارشي براي »آرت نيوز« به اين موضوع پرداخته است. پابلو پيکاسو تا سن پنجاه سالگي به طور جدي وارد فعاليتهاي سياسي نشد و خيلي دير اين اتفاق رخ داده است. پيش از آن، تمام تمرکز او معطوف به »خود« بود و باور داشت نبوغش او را از رعايت قوانيني که ديگران موظف به پيروي از آنها بودند، چه در هنر و چه در روابط شخصي، معاف ميکند. البته که رفتارهاي ناپسند او، از جمله زنستيزي افراطياش، حتي پس از تبديل شدن به شخصيتي چپگرا نيز ادامه يافت. همچنين ميل پيکاسو به خودنمايي، به برخوردش با سياست نيز رنگوبوي نمايشي داد. او در سال 1944 با سر و صداي زياد به حزب کمونيست فرانسه پيوست و در سال 1945 بيانيهاي در اين باره در نشريه آمريکايي مارکسيستي »The New Masses« منتشر کرد. پيکاسو نوشت: »کمونيست شدهام، زيرا حزب ما براي آزادتر و شادتر کردن انسانها تلاش ميکند«؛ هرچند که ظاهراً متوجه نبود استالين با اين ايدهها همعقيده نيست. برخي از همعصران پيکاسو پيوستن او به کمونيسم را جدي نگرفتند؛ سالوادور دالي در اينباره گفته بود: »پيکاسو يک کمونيست است و من نيستم!« با اين حال، پيکاسو به عنوان مدافع صلح جهاني شناخته شد و با جديت با جنگهاي کره و ويتنام مخالفت کرد. وقتي از او درباره نقش هنر در سياست پرسيدند، پاسخ داد: »نقاشي براي تزئين آپارتمان ساخته نميشود؛ سلاحي تهاجمي و تدافعي است در برابر دشمن.«
»گرنيکا« بيانيه ضد جنگ پابلو پيکاسو
آگاهي سياسي پيکاسو دير شکل گرفت و محرک اصلي آن جنگ داخلي اسپانيا بود؛ جنگي که فاجعهاي مشخص در آن (بمباران شهر باسکيِ گرنيکا) منجر به واکنش هنري تاريخي پيکاسو شد. »گرنيکا«، در کنار »دوشيزگان آوينيون«، شناختهشدهترين اثر پيکاسو و معروفترين بيانيه ضد جنگ در تاريخ هنر به شمار ميرود. جنگ داخلي اسپانيا که از 1936 تا 1939 ادامه يافت، از سوي بسياري پيشدرآمدي بر جنگ جهاني دوم تلقي ميشود. اين جنگ زماني آغاز شد که »جبهه مردمي«، ائتلافي از احزاب چپگرا، در ژانويه 1936 قدرت را در جمهوري دوم اسپانيا به دست گرفت. در ژوئيه همان سال، گروهي از ژنرالهاي ارتش که نماينده نيروهاي فوقمحافظهکار (از جمله کليساي کاتوليک) بودند، کودتايي نافرجام به راه انداختند که به درگيري ميان جمهوريخواهانِ حامي دولت و مليگرايانِ مخالف آن انجاميد. مليگرايان با کمک نازيهاي آلمان و فاشيستهاي ايتاليا، که اسلحه، نيرو و مهمتر از همه پشتيباني هوايي فراهم کردند، تقويت شدند. حمله به گرنيکا حدود ساعت 4:30 بعدازظهر 26 آوريل 1937 آغاز شد؛ بمبافکنهاي »لژيون کندور« وابسته به نيروي هوايي آلمان نازي و »هوانيروز لژيونري« ايتاليا فاشيستي، همراه با ديگر هواپيماها (در مجموع شايد 59 فروند) طي چندين نوبت، حدود 22 تُن بمب بر سر شهر ريختند. پس از اين حمله، بخش بزرگي از گرنيکا ويران شد. برآوردهاي تلفات غيرنظاميان بين کمتر از 200 نفر تا بيش از 1000 نفر (از جمعيت 7000 نفري شهر) متغير است. پيکاسو پيش از وقوع اين فاجعه، مأمور شده بود تا براي غرفه اسپانيا در نمايشگاه جهاني پاريس در سال 1937 يک نقاشي ديواري بزرگ خلق کند. او در ابتدا قصد داشت صحنهاي از کارگاه يک هنرمند را موضوع اثر خود قرار دهد، اما با شنيدن خبر بمباران و به توصيه شاعر اسپانيايي خوان لارئا، تصميم گرفت مسيرش را تغيير داده و به اين تراژدي بپردازد.
چه کساني در خلق اثر ضدجنگ پيکاسو به او کمک کردند؟
پيکاسو کار روي گرنيکا را در اواخر آوريل يا اوايل مه آغاز کرد و در 4 ژوئن به پايان رساند. هنرمند آمريکايي جان فرن در فرايند اجرا به او کمک کرد، و دورا مار، معشوقهاش در آن زمان، از مراحل خلق اثر عکس گرفت. (مار همچنين نقش کليدي در ترغيب پيکاسو به تغيير موضوع نقاشي ايفا کرد.) برخلاف عادت هميشگياش که اجازه حضور ديگران در آتليهاش را نميداد، پيکاسو اين بار به برخي افراد بانفوذ اجازه داد از روند کار ديدن کنند، به اميد آنکه حمايت از جمهوريخواهان را افزايش دهد.
نگاهي به شناسنامه «گرنيکا» /تشريح يک اثر
گرنيکا، اثر مطرح پيکاسو، تقريباً به طور کامل با رنگهاي خاکستري، سياه و سفيد اجرا شده و ابعادي عظيم دارد: 11 فوت و 5 اينچ ارتفاع و 25 فوت و 6 اينچ عرض. صحنه در طويلهاي ميگذرد که در آن انسانها و حيوانات در هجوم وحشت و رنج هستند. چهار زن در حالتهاي مختلف از عذاب، ترکيب را تسخير کردهاند. پيکاسو بعدها گفته بود: »زنها ماشينهاي رنج کشيدن هستند.«. در سمت راست، زني در ميان آتش ميسوزد؛ در سمت چپ، مادري براي فرزند مردهاش شيون ميکند، در حالي که گاوي شبحگونه بر فراز آنها ايستاده است. اسبي با زره در مرکز تابلو از ترس ديوانهوار به نظر ميرسد؛ بدني زخمي از نيزه دارد و در حالي که انساني زخمي با شمشيري شکسته دراز کشيده، گويا از پشت بر زمين افتاده است. چراغي به شکل چشم، صحنه را روشن کرده؛ تصويري مدرن از جهنم. هرچند گرنيکا آشکارا اثري تمثيلي است، پيکاسو از توضيح معناي آن سر باز زد. با اين حال، ترکيب نشان ميدهد که اين نقاشي، بمباران شهر را چونان رنج مشترک مردمان بازنمايي ميکند. گرنيکا از ابتدا با جنجال همراه بود. برخي از چپگرايان آن را به خاطر عدم صراحت سياسي مورد انتقاد قرار دادند؛ اما در جريان تورهايي در اروپا و آمريکا (بين سالهاي 1938 تا 1940) شهرت آن به سرعت گسترش يافت.
چه کسي اثر پيکاسو را مخدوش کرد؟
اين اثر همچنين کانون رويدادهاي جنجالي شد: در سال 1975، هنرمند توني شفرزي عبارت »دروغها را بکش« را با اسپري روي آن نوشت؛ هدفش ظاهراً جنگ ويتنام بود، ولي انگيزهاش مبهم باقي ماند. نقاشي به راحتي ترميم شد و توني شفرزي در سالهاي بعد به يکي از دلالان مشهور هنر تبديل شد. در سال 2003، زماني که کالين پاول، وزير خارجه وقت آمريکا، در تلاش براي توجيه حمله به عراق در مجمع عمومي سازمان ملل سخنراني ميکرد، نسخه فرش مانندي از گوئرنيکا در پشت او با پارچه پوشانده شد؛ اقدامي که واکنشهاي بسياري را برانگيخت.
امانت دادن اثر به موزه هنر مدرن نيويورک تا بازگشت دموکراسي به اسپانيا
با آغاز جنگ جهاني دوم، پيکاسو امانتداري تابلو را به موزه هنر مدرن نيويورک (MoMA) سپرد، مشروط بر آنکه تا بازگشت دموکراسي به اسپانيا، اثر به اين کشور بازگردانده نشود. با مرگ فرانکو در سال 1975، زمينه براي بازگشت گرنيکا فراهم شد، اما موزه تا شش سال بعد از واگذاري آن خودداري کرد. سرانجام، تحت فشار منتقدان و افکار عمومي، MoMA عقبنشيني کرد و امروز اين شاهکار در موزه رينا سوفيا در مادريد آويخته شده است. به گزارش آرازآذربايجان به نقل ذار ايلنا،گرنيکا تنها نمونه از هنر سياسي نيست، اما هيچکس به اندازه پيکاسو نتوانست مدرنيسم را در خدمت مبارزه با تاريکي و استبداد بسيج کند. امروزه، با بازگشت تهديد اقتدارگرايي، گرنيکا همچنان اثري زنده و مرتبط باقي مانده است.
.Arazazarbaiijan.farhangi@gmail.com